ازدواج اجباری توسط پدربزرگ
#ازدواج_اجباری_توسط_پدربزرگ
#part24
ماشین تو سکوت خیلی سنگینی بود که ات سکوت رو شکست
ات: جویئونو فیلکس کجان؟
ته: تو کافه فرودگاه با فیلکس قرار گذاشتم
ات: اُهوم
راهش خیلی طولانی بود از شهر خارج شدیم
ماشین خیلی ساکت بود
ته: میگم ات.....ات...
سرمو چرخوندم که دیدم ات سرشو گذاشته روی شیشه و خابش برده
هیچی نگفتم تا از خواب بیدار نشه اخه خیلی نازو کیوت خوابیده بود
بعد از کلی رانندگی بلخره رسیدیم ماشینو تو پارکینگ فرودگاه پارک کردم و ات رو از خواب بیدار کردم
ته: ات.....ات......ات... بیدارشو رسیدیم
ات: چی چیشده کجا رسیدیم «با پشت دستش چشاشو میماله»
ته: رسیدم فرودگاه پاشو وگرنه به پرواز نمیرسیم
ات: باشه بابا پاشودم «خمیازه»
از ماشین پیاده شدم و رفتم در صندوق باز کردم و چمدونارو برداشتم
ات هم از ماشین پیاده شد و اومد چمدونشو دستش گرفت و از پارکینگ خارج شدیم
به فیلکس زنگ زدم بعد از چند بوق جواب داد
فیلکس: الو کجاین پس از پرواز جا میمونیدا
ته: ما داخل فرودگاهیم شما کجایین
فیلکس: ما تو کافهیم شما برید پیش بازرسی
ماهم میایم همون جا
ته: اوکی زور بیاین
فیلکس: باشه فعلا
گوشیو قط کردم و با ات رفتیم طرف بازرسی
وایستاده بودیم که فیلکس با جویئون اومدن
با هم دیگه احوال پرسی کردیم و از بازرسی رد شدیم
.....................................
سوار هواپیما شدیم من و جویئون کنار هم بودیم فیلکس با ات
ته: چرا شماره صندلی ها این طوریه
فیلکس: منم نمیدونم از خانم مهمان دار بپرس
سری تکون دادم و رفتم بیش مهمان دار
«مهمان دار رو با این*علامت نشون میدم»
*: بله مستر کیم مشکلی پیش اومده؟
ته: شماره صندلی های ما رو جابه جا دادن میشه اینو درستش کنید
*: میشه بلیط تون رو داشته باشم
ته: بله حتما «بلیطا رو میده بهش»
*: چند لحظه منتظر باشید الان برمیگردم
سری به نشانه تایید تکون دادم که مهمان دار رفت
چند مینی اونجا وایستاده بودم که مهمان دار اومد
*: بفرماید مستر کیم اینم بلیطا تون درست شد
ته: خیلی ممنون
رفتم و نشستیم سر جاهامون کمر بند هامونو بستیم..........
#part24
ماشین تو سکوت خیلی سنگینی بود که ات سکوت رو شکست
ات: جویئونو فیلکس کجان؟
ته: تو کافه فرودگاه با فیلکس قرار گذاشتم
ات: اُهوم
راهش خیلی طولانی بود از شهر خارج شدیم
ماشین خیلی ساکت بود
ته: میگم ات.....ات...
سرمو چرخوندم که دیدم ات سرشو گذاشته روی شیشه و خابش برده
هیچی نگفتم تا از خواب بیدار نشه اخه خیلی نازو کیوت خوابیده بود
بعد از کلی رانندگی بلخره رسیدیم ماشینو تو پارکینگ فرودگاه پارک کردم و ات رو از خواب بیدار کردم
ته: ات.....ات......ات... بیدارشو رسیدیم
ات: چی چیشده کجا رسیدیم «با پشت دستش چشاشو میماله»
ته: رسیدم فرودگاه پاشو وگرنه به پرواز نمیرسیم
ات: باشه بابا پاشودم «خمیازه»
از ماشین پیاده شدم و رفتم در صندوق باز کردم و چمدونارو برداشتم
ات هم از ماشین پیاده شد و اومد چمدونشو دستش گرفت و از پارکینگ خارج شدیم
به فیلکس زنگ زدم بعد از چند بوق جواب داد
فیلکس: الو کجاین پس از پرواز جا میمونیدا
ته: ما داخل فرودگاهیم شما کجایین
فیلکس: ما تو کافهیم شما برید پیش بازرسی
ماهم میایم همون جا
ته: اوکی زور بیاین
فیلکس: باشه فعلا
گوشیو قط کردم و با ات رفتیم طرف بازرسی
وایستاده بودیم که فیلکس با جویئون اومدن
با هم دیگه احوال پرسی کردیم و از بازرسی رد شدیم
.....................................
سوار هواپیما شدیم من و جویئون کنار هم بودیم فیلکس با ات
ته: چرا شماره صندلی ها این طوریه
فیلکس: منم نمیدونم از خانم مهمان دار بپرس
سری تکون دادم و رفتم بیش مهمان دار
«مهمان دار رو با این*علامت نشون میدم»
*: بله مستر کیم مشکلی پیش اومده؟
ته: شماره صندلی های ما رو جابه جا دادن میشه اینو درستش کنید
*: میشه بلیط تون رو داشته باشم
ته: بله حتما «بلیطا رو میده بهش»
*: چند لحظه منتظر باشید الان برمیگردم
سری به نشانه تایید تکون دادم که مهمان دار رفت
چند مینی اونجا وایستاده بودم که مهمان دار اومد
*: بفرماید مستر کیم اینم بلیطا تون درست شد
ته: خیلی ممنون
رفتم و نشستیم سر جاهامون کمر بند هامونو بستیم..........
۱۱.۶k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.