بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
ابتدا باید معروف = شناخته شونده خود را بشناساند تا عارف = شناسنده بتواند او را بشناسد و خداوند متعال خودش را در وجود انسان، خلقت و عالَم هستی، و هم چنین در کتاب وحی شناسانده است؛ و آدمی با توجه به نشانه های خدا که همه اسماء و آیات او میباشند، میتواند با عقل او را بشناسد و با قلب ایمان بیاورد.
بنابراین، بحث از اثبات وجود خدا و یگانگی او، نیست؛ چرا که به حکم عقل و فطرت، و به گواهی نشانههایش در وجود انسان و عالَم هستی، در وجود و یگانگی او شک و تردیدی باقی نمیماند که کسی بخواهد اثبات کند؛ بلکه بحث از شناخت بهتر و بیشتر اوست.
اگر چه در قرآن کریم مباحث استدلالی بسیاری وجود دارد و پیامبران و امامان صلوات الله علیهم اجمعین نیز مباحث استدلالی داشتند، اما اینها همه، افزایش علم است برای عقل؛ و گرنه اصل سخن و پاسخ همه آنها برای اثبات این بوده و هست که اساساً جایی برای شک و تردید نیست که کسی بخواهد اثبات کند، آنها به امتهایشان می فرمودند :قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ - رسولان آنها گفتند: آيا در خدا شكّ است ؟!خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده است.(سوره ابراهیم بخشی از آیه 10)؟! یعنی: زمین، آسمانها و هر چه در آنهاست، گواهی بر وجود و یگانگی او میدهند و شکی باقی نمی ماند که کسی بخواهد اثبات کند!
پیامبران و امامان علیهم السلام نیز به خداوند سبحان شناخته میشوند و بینهها و معجزات آنها، برای اثبات نبوت خودشان بوده است، نه برای اثبات وجود خدا؛ چرا که حتی کفار نیز به رغم انکارها و تکذیبها و شعارها؛ وجود و یگانگی خدا را قبول داشتند و دارند، اما نبوت ایشان را تکذیب میکردند؛ می گفتند: خدا هست، اما تو فرستادۀ او نیستی. آنها به خاطر پیروی از هوای نفس و شیاطین درون و برون، پیامبران را تکذیب و مسخره میکند و آنها را با اتهاماتی چون: سحر شده است - دیوانه است - شاعر است - از کس دیگری یاد گرفته و دروغ میکند که گفتههایش وحی خداست و نفی و انکار میکردند و میکنند!
شاید انسان عاقل، حتی اگر غرض، مرض، عناد و لجاج نیز نداشته باشد، ادعای پیامبری کسی را قبول نکند و اساساً به حکم عقل، این حق انسان است که برای اثبات ادعای نبوت و رسالت، دلیل، برهان، بیّنه و معجزه خواسته بخواهد تا هر کسی خودش را پیامبر نخواند؛ اما به همان حکم عقل، در وجود خدا و یگانگی او شکی نیست، چرا که همه چیز دلیل و گواه بر آن است.(پایان)(ص 1)
پاسخ قسمت دوم :
ابتدا باید معروف = شناخته شونده خود را بشناساند تا عارف = شناسنده بتواند او را بشناسد و خداوند متعال خودش را در وجود انسان، خلقت و عالَم هستی، و هم چنین در کتاب وحی شناسانده است؛ و آدمی با توجه به نشانه های خدا که همه اسماء و آیات او میباشند، میتواند با عقل او را بشناسد و با قلب ایمان بیاورد.
بنابراین، بحث از اثبات وجود خدا و یگانگی او، نیست؛ چرا که به حکم عقل و فطرت، و به گواهی نشانههایش در وجود انسان و عالَم هستی، در وجود و یگانگی او شک و تردیدی باقی نمیماند که کسی بخواهد اثبات کند؛ بلکه بحث از شناخت بهتر و بیشتر اوست.
اگر چه در قرآن کریم مباحث استدلالی بسیاری وجود دارد و پیامبران و امامان صلوات الله علیهم اجمعین نیز مباحث استدلالی داشتند، اما اینها همه، افزایش علم است برای عقل؛ و گرنه اصل سخن و پاسخ همه آنها برای اثبات این بوده و هست که اساساً جایی برای شک و تردید نیست که کسی بخواهد اثبات کند، آنها به امتهایشان می فرمودند :قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ - رسولان آنها گفتند: آيا در خدا شكّ است ؟!خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده است.(سوره ابراهیم بخشی از آیه 10)؟! یعنی: زمین، آسمانها و هر چه در آنهاست، گواهی بر وجود و یگانگی او میدهند و شکی باقی نمی ماند که کسی بخواهد اثبات کند!
پیامبران و امامان علیهم السلام نیز به خداوند سبحان شناخته میشوند و بینهها و معجزات آنها، برای اثبات نبوت خودشان بوده است، نه برای اثبات وجود خدا؛ چرا که حتی کفار نیز به رغم انکارها و تکذیبها و شعارها؛ وجود و یگانگی خدا را قبول داشتند و دارند، اما نبوت ایشان را تکذیب میکردند؛ می گفتند: خدا هست، اما تو فرستادۀ او نیستی. آنها به خاطر پیروی از هوای نفس و شیاطین درون و برون، پیامبران را تکذیب و مسخره میکند و آنها را با اتهاماتی چون: سحر شده است - دیوانه است - شاعر است - از کس دیگری یاد گرفته و دروغ میکند که گفتههایش وحی خداست و نفی و انکار میکردند و میکنند!
شاید انسان عاقل، حتی اگر غرض، مرض، عناد و لجاج نیز نداشته باشد، ادعای پیامبری کسی را قبول نکند و اساساً به حکم عقل، این حق انسان است که برای اثبات ادعای نبوت و رسالت، دلیل، برهان، بیّنه و معجزه خواسته بخواهد تا هر کسی خودش را پیامبر نخواند؛ اما به همان حکم عقل، در وجود خدا و یگانگی او شکی نیست، چرا که همه چیز دلیل و گواه بر آن است.(پایان)(ص 1)
۸۳۵
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.