کپی ممنوع🚫
#کپیممنوع🚫
#آمنهاحمدی
#پارت_3
اون یکی که در رفته کوسنی رو برداشت طرفم پرت کرد.
-ولشون گوریل عوضی زورت به بچه رسیده دستت بهشون بخوره می کشتم.
عصبی به اون یکی نگاه کردم موهای مشکی بلندشون با هرتکانی که میخورد این ور اون ورمی شدند.
سه تاشون چشمهای درشت مشکی و موهای واندام های بی نظیرشون هوش ازسرم می برد این دوتا به پیراهنم و دستها چنگ میزدند و زیر دستم تقلا می کردند.
یه لحظه آروم نمی گرفت باخشم درحالی که گردنشون گرفته بود تکانشون دادم.
که یکیشون فریاد زد:
-ولمون کن نرخر گردنم شکستی، تو دیگه کی هستی چکارمون داری آشغال.
اون یکی هم ازدرد به خودش می پیچید با دندون کلید شد زمزمه کرد.
-اخخ گردنم..
اون یکی دورتر ایستاد باپشت دست اشکها پاک کرد، حواسم به اونا بود خواستم ازشون پرسم کی هستن چطوری وارد شدند که درهمین حال اونی که اون عقب ایستاده بود.
باصورت کبود یکی گلدونهای روی میز رو برداشت بافریادی طرفم پرت کرد با اون دخترا که اخ اوخ میکردند جاخالی دادم.
صدای وحشتناک شکستن گلدون توی فضا پیچید، نگاه حیرانم به گلدان هزار تکیه که یه قدمی افتاده بود گره خورد.
ازدیدن اون گلدون گرون قیمت خون جلوی چشمهام گرفت بی اختیار نهیب زدم:
-می کشتمت هرزه می دونی اون گلدون چقدر گرون بود؟
-ولشون کن تاهمه چی خورد و خاک شیر نکردم.
براش زور زدم.
-تو گوه می خوریـ..
که چیزی ازپشت سر محکم توی سرم خورد ازدردش تامغز استخوانم تیر کشید، دردی توی سرم پیچید که سرگیجه ی عجیبی گرفتم، دستم از گردن یکیشون شل شد که سریع ازدستم فرار کرد دستم آزادم بالا رفت پشت سرم گذاشتم.
خیسی داغی زیر دستم حس کردم مچاله شدن صورتم نگاهم به تک تک اون وحشیها خورد به پهلوم راستم روی مبل کنارم مثل مجمسه صاف افتادم.
نگاه بی رمقم به عسلی وسط مبل بود که صورت یکی شون جلوم دیدم که ترسیده تندتند پلک میزد.
#آمنهاحمدی
#پارت_3
اون یکی که در رفته کوسنی رو برداشت طرفم پرت کرد.
-ولشون گوریل عوضی زورت به بچه رسیده دستت بهشون بخوره می کشتم.
عصبی به اون یکی نگاه کردم موهای مشکی بلندشون با هرتکانی که میخورد این ور اون ورمی شدند.
سه تاشون چشمهای درشت مشکی و موهای واندام های بی نظیرشون هوش ازسرم می برد این دوتا به پیراهنم و دستها چنگ میزدند و زیر دستم تقلا می کردند.
یه لحظه آروم نمی گرفت باخشم درحالی که گردنشون گرفته بود تکانشون دادم.
که یکیشون فریاد زد:
-ولمون کن نرخر گردنم شکستی، تو دیگه کی هستی چکارمون داری آشغال.
اون یکی هم ازدرد به خودش می پیچید با دندون کلید شد زمزمه کرد.
-اخخ گردنم..
اون یکی دورتر ایستاد باپشت دست اشکها پاک کرد، حواسم به اونا بود خواستم ازشون پرسم کی هستن چطوری وارد شدند که درهمین حال اونی که اون عقب ایستاده بود.
باصورت کبود یکی گلدونهای روی میز رو برداشت بافریادی طرفم پرت کرد با اون دخترا که اخ اوخ میکردند جاخالی دادم.
صدای وحشتناک شکستن گلدون توی فضا پیچید، نگاه حیرانم به گلدان هزار تکیه که یه قدمی افتاده بود گره خورد.
ازدیدن اون گلدون گرون قیمت خون جلوی چشمهام گرفت بی اختیار نهیب زدم:
-می کشتمت هرزه می دونی اون گلدون چقدر گرون بود؟
-ولشون کن تاهمه چی خورد و خاک شیر نکردم.
براش زور زدم.
-تو گوه می خوریـ..
که چیزی ازپشت سر محکم توی سرم خورد ازدردش تامغز استخوانم تیر کشید، دردی توی سرم پیچید که سرگیجه ی عجیبی گرفتم، دستم از گردن یکیشون شل شد که سریع ازدستم فرار کرد دستم آزادم بالا رفت پشت سرم گذاشتم.
خیسی داغی زیر دستم حس کردم مچاله شدن صورتم نگاهم به تک تک اون وحشیها خورد به پهلوم راستم روی مبل کنارم مثل مجمسه صاف افتادم.
نگاه بی رمقم به عسلی وسط مبل بود که صورت یکی شون جلوم دیدم که ترسیده تندتند پلک میزد.
۱۳.۸k
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.