پوستشیر

.

#پوست_شیر
#پارت_سوم 🪄


صدرا : سلام
ساحل : سلام
صدرا : من رفتم اینو براتون گرفتم بزارین رو صورتتون جاش نمونه. اسمتون چی بود ؟
ساحل : ممنونم
صدرا : ممنون چه اسم عجیبی من صدرام. ممنونِ چی فامیلیتون چیه؟
ساحل : یخ لازم ندارم صورتم بد عادت میشه.
صدرا : اشکال نداره هر موقع ضربه بخورین من میرم براتون یخ میگیرم.
ساحل : من اصن چون زیاد بازی میکنم پیش میاد برام خیلی یخ بکارم نمیاد.
صدرا : خوب من رفتم داروخانه راه دور اینو براتون گرفتم.
ساحل : خیلی ممنونم
صدرا : خیلی صدرام

داشتم نگاش میکردم و اصلا حواسم نبود که یخو بهش بدم.
دختره یه (خـــــب) گفت و منم به خودم اومدم و یخو بهش دادم...

ازدید‌ساحل :
یخو ازش گرفتم رفتم...
چند قدم بیشتر برنداشته بودم که برگشتم و با لبخند نگاهش کردم اونم داشت منو نگاه میکرد.
ادامه ی راهمو رفتم و نگاهی به یخ توی دستم که سردیش کم کم داشت دستمو بی حس میکرد انداختم.

پسره ی خل و چلو نگا کناااا ! شمارشو روی یخ نوشته. ولی از حق نگذریم باحال به نظر میومد. یخو روی صورتم گذاشتم و با همون لبخندی که روی لبم بود به سمت ماشین حرکت کردم.
دیدگاه ها (۱)

.#پوست_شیر#پارت_چهارمازدید‌صدرا : بعد از اینکه دختره انقدر د...

.#پوست_شیر#پارت_پنجماز‌دید‌ساحل :بالاخره رسیدم خونه.+مامان ،...

.#پوست_شیر#پارت_دوم 🪄اه اه انقد از این رفتارش که میره سروقت ...

.-اهم‌اهم‌دوزتان‌این‌پیج‌تبدیل‌به‌پیج‌رمان‌پوست‌شیر‌میشه🫴🏻#پ...

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

#ناز_کشیدن_اسون_نیست(درخواستی)p²کوک:نهههههههتهیونگ:حرفت الان...

●بال های سیاه و سفید○پارت 11

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط