درخواستی..
«وقتی داخل ساحل میبینتت..»
مینهو:« دیگه تابستون شده بود و برای اینکه چند ماه استراحت کنه به ججو سفر کرده بود
تو ساحل همینطور که سرش پایین بود و دست هاس تو جیبش بودن داشت قدم میزد
صدای چند نفر شنید ولی چون ماسک نداشت سرش رو بالا نیاورد تا قایفش معلوم نشه
تو حال خودش بود که محکم یک چیزی به سرش خورد ...
«ا.ت..»
دختر سریع سرش رو سمت کسی که بهش خورده بود برگردوند
کلاهش روی زمین افتاده بود ...همینطور خودش
«و.م..من معذرت میخوام ..خیلی ببخشید م..م..من ..حواسم به..پ..پشت سرم نبود..وای چیکار کنم..»
دختر دست پسر رو گرفت و بلندش کرد
پسر هنوز به خاطره ضربه ایی که به سرش خورده بود سرش پایین بود
دختر دستش رو روی چونه پسر قرار داد و بلندش کرد
«نباید سرت رو پایین بیاری ..خون دماغ میشی..»
مینهو سرش رو بالا اورد و با دختری که چشم هاش روشن بود مواجه شد
در کسری از ثانیه دردش رو فراموش کرد و فقط به چشم های نگران دختر خیره شد
دختر تعجب کرد..کسی که سرش بهش خورده لی مینهو از استری کیدز بود
کسایی که اونجا بودن جیغی کشیدن ..و ذوق کردن ...خیلی ها هم عصبی بودن که چرا سرش به سرش مینهو خورده..خیلی ها هم تعجب کرده بودن
«م..من معذرت میخوام»
پسر بلاخره به حرف اومد
«ن..نه من..اشکالی..نداره..منم معذرت میخوام»
دختر تعجبش بیشتر شد
«چ..چرا شما معذرت خواهی میکنید؟؟..سر من به سر شما خورده»
«خب..سر تو هم درد گرفت مگه نه؟»
دختر حرفی نزد
«سرم پایین بود متوجه نشدم که کسی روبه رومه..»
دختر دوباره استرس گرفت»
«بیاید بریم دکتر ..شاید اتفاقی افتاده باشه..»
پسر خنده ایی کرد و سرش رو پایین انداخت
«نه تا اون حد هم دردم نگرفت
«پس دردتون گرفت....م..من جدا معذرت میخوام»
«نه نه نه اشکالی نداره..»
مینهو دوباره نگاهی به چشم های اون دختر کرد..
و خیلی اروم لب زد
«چشم هات خیلی خوشگلن..»
«بله..چیزی گفتید؟؟»
مینهو سر تکون داد
«اوه نه با خودم داشتم حرف میزدم»
دختر خیلی اروم با خودش شروع به صحبت کرد
«ولی اونقدری سنتون بالا نیست که بخواین درگیر فکری داشته باشید»
مینهو خنده ایی کرد
«هی..چی گفتی؟؟ من 24 ساعت از شبانه روزم با درگیری فکری میگذره..»
«نه..گستاخی نباشه من فقط گفتم اون کسایی که سنشون بالاست درگیر فکری دارن
«مگه چند سالته؟؟»
ه..هفده سالمه»
مینهو خندش محو شد..
«اوه..که اینطور..
روز..اوم..خوبی داشته باشید..»
«ا.ت ..اسمم ا.ت»
«روز خوبی داشته باشی...ا.ت»
مینهو:« دیگه تابستون شده بود و برای اینکه چند ماه استراحت کنه به ججو سفر کرده بود
تو ساحل همینطور که سرش پایین بود و دست هاس تو جیبش بودن داشت قدم میزد
صدای چند نفر شنید ولی چون ماسک نداشت سرش رو بالا نیاورد تا قایفش معلوم نشه
تو حال خودش بود که محکم یک چیزی به سرش خورد ...
«ا.ت..»
دختر سریع سرش رو سمت کسی که بهش خورده بود برگردوند
کلاهش روی زمین افتاده بود ...همینطور خودش
«و.م..من معذرت میخوام ..خیلی ببخشید م..م..من ..حواسم به..پ..پشت سرم نبود..وای چیکار کنم..»
دختر دست پسر رو گرفت و بلندش کرد
پسر هنوز به خاطره ضربه ایی که به سرش خورده بود سرش پایین بود
دختر دستش رو روی چونه پسر قرار داد و بلندش کرد
«نباید سرت رو پایین بیاری ..خون دماغ میشی..»
مینهو سرش رو بالا اورد و با دختری که چشم هاش روشن بود مواجه شد
در کسری از ثانیه دردش رو فراموش کرد و فقط به چشم های نگران دختر خیره شد
دختر تعجب کرد..کسی که سرش بهش خورده لی مینهو از استری کیدز بود
کسایی که اونجا بودن جیغی کشیدن ..و ذوق کردن ...خیلی ها هم عصبی بودن که چرا سرش به سرش مینهو خورده..خیلی ها هم تعجب کرده بودن
«م..من معذرت میخوام»
پسر بلاخره به حرف اومد
«ن..نه من..اشکالی..نداره..منم معذرت میخوام»
دختر تعجبش بیشتر شد
«چ..چرا شما معذرت خواهی میکنید؟؟..سر من به سر شما خورده»
«خب..سر تو هم درد گرفت مگه نه؟»
دختر حرفی نزد
«سرم پایین بود متوجه نشدم که کسی روبه رومه..»
دختر دوباره استرس گرفت»
«بیاید بریم دکتر ..شاید اتفاقی افتاده باشه..»
پسر خنده ایی کرد و سرش رو پایین انداخت
«نه تا اون حد هم دردم نگرفت
«پس دردتون گرفت....م..من جدا معذرت میخوام»
«نه نه نه اشکالی نداره..»
مینهو دوباره نگاهی به چشم های اون دختر کرد..
و خیلی اروم لب زد
«چشم هات خیلی خوشگلن..»
«بله..چیزی گفتید؟؟»
مینهو سر تکون داد
«اوه نه با خودم داشتم حرف میزدم»
دختر خیلی اروم با خودش شروع به صحبت کرد
«ولی اونقدری سنتون بالا نیست که بخواین درگیر فکری داشته باشید»
مینهو خنده ایی کرد
«هی..چی گفتی؟؟ من 24 ساعت از شبانه روزم با درگیری فکری میگذره..»
«نه..گستاخی نباشه من فقط گفتم اون کسایی که سنشون بالاست درگیر فکری دارن
«مگه چند سالته؟؟»
ه..هفده سالمه»
مینهو خندش محو شد..
«اوه..که اینطور..
روز..اوم..خوبی داشته باشید..»
«ا.ت ..اسمم ا.ت»
«روز خوبی داشته باشی...ا.ت»
۱۲.۴k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.