رمان 🧚♀🌸
#رمان 🧚♀🌸
#دیوونه.ی.دوست.داشتنی 💕🥣
#پارت.پنجاه.و.دو 👒💚
•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•
بوت هام رو پوشیدم و رفتم توی کوچه پرادوی ارسلان کنار دیوار پارک شده بود.
چه قدر وقت شناسه!
فکر نمی کردم این قدر به موقع این جا باشه!
خودش رو توی ماشین دیدم ، سرش رو گذاشته بود روی فرمون ماشین.
معلوم بود خیلی وقته این جاست!
با یه ژست مغرورانه رفتم طرف ماشین و سوار شدم،
سرش رو بلند کرد و بهم نگاه کرد،
با پر رویی گفتم :< چیه؟ خوشگل ندیدی؟ >
خنده اش گرفته بود، با صدایی که سعی می کرد خنده اش رو پنهان کنه گفت :< چه عجب مادمازل تشریف آوردن! ساعت هشت و نیمه! خیلی زود تشریف آوردین! >
دیانا :< دلم خواست این موقع تشریف بیارم، مشکلی داری شما؟ >
ارسلان :< نخیر بنده غلط بکنم با شما مشکل داشته باشم! >
و بعد زیر لب گفت :< بچه پر رو! >
بلند خندیدم و گفتم :< خودتی! >
سرش رو به علامت تاسف تکون داد و هیچی نگفت فقط ماشینو روشن کرد و راه افتاد ،
حوصله ام سر رفت،
رفتم سمت ضبط و روشنش کردم،
اولین آهنگ برای عارف بود. تعجب کردم
! آهنگ بعدی فرهاد بود.
چشمام گرد شد!
همش آهنگ های این دو نفر بودن!
ارسلان :< اون تو نگرد، چیزی که می خوای رو پیدا نمی کنی >
دیانا :< می گم تو مطمئنی آمریکا زندگی میکردی؟ >
ارسلان :< اولا آره با اجازه تون
دوما من عاشق صداهای قدیمی ایرانیم اون جا هم که بودم همش از این آدم ها آهنگ گوش می کردم >
سرمو با تعجب بالا پایین کردم که گفت :< خواننده های مورد علاقم هم عارف و فرهادن ، من عاشق صداشونم >
!با این که برام توضیح داده بود ولی برای من هنوزم عجیب بود! آخه اینا خیلی خواننده های قدیمی هستن،
دوباره به صندلی ام تکیه دادم واقعا حوصله ام سر رفته بود!
این مرتیکه هم که انگار لال مونی گرفته بود، یک کلمه حرف نمی زد ،
!ارسلان به صورت عصبانیم نگاهی کرد و با خنده گفت :< داشبورد رو باز کن، یه سی دی توشه بذارش توی دستگاه بشین تا دلت می خواد گوش بده >
نیشمو باز کردم و داشبورد رو باز کردم ،
سی دی رو با خوشحالی در آوردم و توی دستگاه گذاشتم ،
احسان خواجه امیری بود.
عاشق صداش بودم!
مخصوصا آهنگیش بود که خیلی دوست داشتم :
« خودت خواستی که من مجبور باشم .. برم جایی که از تو دور باشم .. تو پای منو از قلبت بریدی .. خودت خواستی که من این جور باشم ..... »
سرم رو تکیه داده بودم به پشتی صندلی و به آهنگ گوش می دادم
•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•
#دیوونه.ی.دوست.داشتنی 💕🥣
#پارت.پنجاه.و.دو 👒💚
•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•
بوت هام رو پوشیدم و رفتم توی کوچه پرادوی ارسلان کنار دیوار پارک شده بود.
چه قدر وقت شناسه!
فکر نمی کردم این قدر به موقع این جا باشه!
خودش رو توی ماشین دیدم ، سرش رو گذاشته بود روی فرمون ماشین.
معلوم بود خیلی وقته این جاست!
با یه ژست مغرورانه رفتم طرف ماشین و سوار شدم،
سرش رو بلند کرد و بهم نگاه کرد،
با پر رویی گفتم :< چیه؟ خوشگل ندیدی؟ >
خنده اش گرفته بود، با صدایی که سعی می کرد خنده اش رو پنهان کنه گفت :< چه عجب مادمازل تشریف آوردن! ساعت هشت و نیمه! خیلی زود تشریف آوردین! >
دیانا :< دلم خواست این موقع تشریف بیارم، مشکلی داری شما؟ >
ارسلان :< نخیر بنده غلط بکنم با شما مشکل داشته باشم! >
و بعد زیر لب گفت :< بچه پر رو! >
بلند خندیدم و گفتم :< خودتی! >
سرش رو به علامت تاسف تکون داد و هیچی نگفت فقط ماشینو روشن کرد و راه افتاد ،
حوصله ام سر رفت،
رفتم سمت ضبط و روشنش کردم،
اولین آهنگ برای عارف بود. تعجب کردم
! آهنگ بعدی فرهاد بود.
چشمام گرد شد!
همش آهنگ های این دو نفر بودن!
ارسلان :< اون تو نگرد، چیزی که می خوای رو پیدا نمی کنی >
دیانا :< می گم تو مطمئنی آمریکا زندگی میکردی؟ >
ارسلان :< اولا آره با اجازه تون
دوما من عاشق صداهای قدیمی ایرانیم اون جا هم که بودم همش از این آدم ها آهنگ گوش می کردم >
سرمو با تعجب بالا پایین کردم که گفت :< خواننده های مورد علاقم هم عارف و فرهادن ، من عاشق صداشونم >
!با این که برام توضیح داده بود ولی برای من هنوزم عجیب بود! آخه اینا خیلی خواننده های قدیمی هستن،
دوباره به صندلی ام تکیه دادم واقعا حوصله ام سر رفته بود!
این مرتیکه هم که انگار لال مونی گرفته بود، یک کلمه حرف نمی زد ،
!ارسلان به صورت عصبانیم نگاهی کرد و با خنده گفت :< داشبورد رو باز کن، یه سی دی توشه بذارش توی دستگاه بشین تا دلت می خواد گوش بده >
نیشمو باز کردم و داشبورد رو باز کردم ،
سی دی رو با خوشحالی در آوردم و توی دستگاه گذاشتم ،
احسان خواجه امیری بود.
عاشق صداش بودم!
مخصوصا آهنگیش بود که خیلی دوست داشتم :
« خودت خواستی که من مجبور باشم .. برم جایی که از تو دور باشم .. تو پای منو از قلبت بریدی .. خودت خواستی که من این جور باشم ..... »
سرم رو تکیه داده بودم به پشتی صندلی و به آهنگ گوش می دادم
•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•🤎•🧸•
۶.۵k
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.