part

part 10
عشق تلخ
#رضا
_من تو بام دیده بودمتون
با دوستتون بودین درسته
+ام.بله
_ش...ما ش.ماا بدجور به دل من نشستین
_میتونم اسمتون رو بپرسم؟؟
+دنیام
دنیا محسنی
_دنیا خانم من ازتون خوشم اومده
#دنیا
وقتی این حرفو بهم زد شک شدم
نمیدونستم چی بگم
به تته پته افتادم
دستم عرق کرد و پام شل شد
فقط تونستم گریه کنم و راهی خونه بشم
اون دیگه خونه ما رو میشناخت اما
#مهراب
دیانا خواهره مهراب بچه ها
صبح با صدای دیانا از خواب بیدار شدم فحش کشش کردمو راهی دستشویی شدم
بعد به طرف آشپزخونه رفتم
دیانا: چطوری برادر خواب‌آلوی من
_داداشیییییی
+باز چی میخوای فسقلی
_من فسقلی نیستم
+غلط کردم جانم؟؟
+میشه منو ببری پیشه دوستم بعد از اون طرف منو ببری خونه اون یکی دوستم
باشه واستا غذامو بخورم
_دوست دارم داداشی مهربونم
+خ.ر خودتی فسقلی
بدو بدو آماده شو یه روز آماده شدن تو طول میکشه
دیانا آماده شد اول رفتیم خونه اولین ادرس که دوسته اون دختره بود که دیدیدمش ((پانیذ))
من تو شوک بودم
هنوز شکم برطرف نشد که یهو رفتیم خونه دختره ای که رضا ازش خوشش اومد همینجوری مونده بودم سکته خفیفو قشنگ حس کردم
هیچی نگفتم و رفتیم سمت کافه رسوندمشون و به طرف خونه رضا روندم
ادامه دارد
دیدگاه ها (۱۱)

part 11عشق تلخ #رضابا صدای زنگ آیفون از خواب بیدار شدم دیدم...

part 12عشق تلخ #ارسلانبابام ((بابای ارسلان و رضا)) به خاطر ب...

part 9عشق تلخ #دنیادیانا و پانیذ رفتنکلی خوش گذشترفتم پیش ما...

part 8 عشق تلخ دنیا:پول خوراکی ها رو حساب کردم و از مغازه زد...

"شراب سرخ" Part: ¹¹تهیونگ: اون دختره رو پیدا کن ...!!(با صدا...

"شراب سرخ" Part: ¹¹تهیونگ: اون دختره رو پیدا کن ...!!(با صدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط