اهوی من
اهوی من
پارت ۷۲
ارمان:از حق نگذریم خیلی دخترت خوشگله
اراد:ارکان براچی گرفتی
ارمان:اخه خیلی رو مخ بود دنبال اهو بود اهو رو نجات داد قبلا باهاش بود اوو شوهرش بود
اهو:چی میگه این اراد؟(اروم
اراد:چرت پرت
اهو:حالاچی میخوای؟
ارمان:یکم از قدرت هاتوو
اهو اراد شروع به خندیدن میکنن
اراد: این داشمون فیلم زیاد دیده(باخنده)
ارمان:اهو رو میکشم و قدرت هاشو میگیرم
باز دوباره با این حرف ارمان اهو اراد از خنده غش میکنن
و همونجا ارمان اسلحه ور میداره به پای دست اراد تیر میزنه
اهو:تو چیکار کردییی اراد خوبی
اراد:خوبم فرار کن
اهو:اراد پاشو
حمله ور شد به طرف ارمان
اهو:کثافت چرا تیر زدی
ارمان:چون دوست داشتم
ارمان به سرباز هاش دستور داد ک اهو رو ببرن به زیرزمین خونه
اهو:اراد پاشوووو ولم کنین
اراد:اهو کجا میبرینش
ارمان:فاتحه تو بخون
(اهو)
منو سرباز ارمان داشتم به زیر زمین میبوردن ک صدای ارمان امد ک به اراد گفت فاتحه تو بخون و بعد صدای تیر امد جیغ زدم ولی فایده نداشت
بی حال تو نشسته بودم داشتم با خودم فکر میکردم اگه اراد کشته باشه ک من میمیرم من بدون اراد زنده نمیمونم ک اگه بلایی سرش اورده باشه چی
توهمین فکر ها بودم ک ارمان امد تو زیر زمین
ارمان:شوهرتو کشتم دیگ شوهر نداری
اهو:تو چیکارش کردی لعنتییییییییی
ارمان: کشتمش راحت خیلی رو مخم بود
اهو: میکشمت لعنتی
اهو یک دفعه عصبانی شد و از قدرت پرتابش استفاده کرد و ارمان پرت کرد ارمان امد فرار کنه اهو با دستش یک زنجیر اتیش درست کرد به کمر ارمان پیچوند ولی ارمان با طلسم ک شده بود زنجیر باز کرد اهو رو به سمت قبرستان مترسک برد.....
پارت ۷۲
ارمان:از حق نگذریم خیلی دخترت خوشگله
اراد:ارکان براچی گرفتی
ارمان:اخه خیلی رو مخ بود دنبال اهو بود اهو رو نجات داد قبلا باهاش بود اوو شوهرش بود
اهو:چی میگه این اراد؟(اروم
اراد:چرت پرت
اهو:حالاچی میخوای؟
ارمان:یکم از قدرت هاتوو
اهو اراد شروع به خندیدن میکنن
اراد: این داشمون فیلم زیاد دیده(باخنده)
ارمان:اهو رو میکشم و قدرت هاشو میگیرم
باز دوباره با این حرف ارمان اهو اراد از خنده غش میکنن
و همونجا ارمان اسلحه ور میداره به پای دست اراد تیر میزنه
اهو:تو چیکار کردییی اراد خوبی
اراد:خوبم فرار کن
اهو:اراد پاشو
حمله ور شد به طرف ارمان
اهو:کثافت چرا تیر زدی
ارمان:چون دوست داشتم
ارمان به سرباز هاش دستور داد ک اهو رو ببرن به زیرزمین خونه
اهو:اراد پاشوووو ولم کنین
اراد:اهو کجا میبرینش
ارمان:فاتحه تو بخون
(اهو)
منو سرباز ارمان داشتم به زیر زمین میبوردن ک صدای ارمان امد ک به اراد گفت فاتحه تو بخون و بعد صدای تیر امد جیغ زدم ولی فایده نداشت
بی حال تو نشسته بودم داشتم با خودم فکر میکردم اگه اراد کشته باشه ک من میمیرم من بدون اراد زنده نمیمونم ک اگه بلایی سرش اورده باشه چی
توهمین فکر ها بودم ک ارمان امد تو زیر زمین
ارمان:شوهرتو کشتم دیگ شوهر نداری
اهو:تو چیکارش کردی لعنتییییییییی
ارمان: کشتمش راحت خیلی رو مخم بود
اهو: میکشمت لعنتی
اهو یک دفعه عصبانی شد و از قدرت پرتابش استفاده کرد و ارمان پرت کرد ارمان امد فرار کنه اهو با دستش یک زنجیر اتیش درست کرد به کمر ارمان پیچوند ولی ارمان با طلسم ک شده بود زنجیر باز کرد اهو رو به سمت قبرستان مترسک برد.....
۳.۱k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.