تنفرتاعشق

#تنفر_تا_عشق
#پارت_12
#اد_جئون
تصمیم گرفتم ب م اشپزی کنم ..
از اونجایی که غذا های زیادی بلد نبودم یا اگ بلدم بودم زیاد وقت میبرد پس تصمیم گرفتم که سیب زمینی درست کنم.
خدمتکارا نمیدونم کجا بودن
مایتابه رو گزاشتم رو گاز بعد تا ناموس توش روغن ریختم موندم تا داغ شه ت این فاصله سیب زمینی هارو پوست کردم و خرد کردم بعدش همه رو باهم ریختم ت مایتابه که هرچی روغن بود ریخت رو دست و گردنم و یزرع صورتم که جیغ فرا بنفشی کشیدم
خو روغنه خیلی داغ بود داشتم میسوختم که جیمین و شوگا از بیرون اومدن ت بعدشم تهیونگ و جونگ کوک از بالا اومدن
ته :ات چتهه خوبیی؟(نگرانی درجه کمش
شوگا : خیلی داغ بود؟
جیمین :خو ت. که بلد نیستی چرا اشپزی میکنی
ات:واییی الان موقع این حرفااااس؟
کوک :خوب شد خونمو اتیش نزدی(خونسرد
ات:خوو پدصگ من دارم میسوزم (اینجا اشکش در میاد)هیق بد ت میگی خونت هق
کوک:باشع حالا گریه نکن!
ات:میگم میسوزععععععع(بلند میگع با گریه(سلیطه باشه😂)
جیمین : بیا دستتو پماد بزنیم
(ته ات رو میزارع رو کابینت و بعد پمادی که برای سوختگی بود رو ب دستش میزنه)

لینا اومد و ب همه تعظیم میکنه بعد میره پیش ات اروم ت گوشش میگه
لینا:باز چ گندی زدی
ات:بزار بمیرم بعد بیا دیه(با چشای اشکی ودماغشو میکشه بالا
لینا:پیش انا بودم خب (اروم
ات:متاسفم برات
بعدشم بدون اینکه چیزی بگه از کابینت میاد پایین و میرع اتاقش و رو تختش دراز میکشه و ب دیوار بالای سرش خیره میشه

لینا اومد ت اتاق:
لینا:ات ..؟..ات؟ هو با ت امماا
ات:برو پیش انا جونت
لینا:توله سگ رفته بودم بهش کمک کنم
ات:الانم برو بهش کمک کن
لینا میخاد برع پیشش که ات بلند میش
ب تاج تخت تکیه میدع
ات:ببین من الان دستم میسوزع مث سگ میزنم یکاری دست خدم و خدت میدماا
لینا:باشع باو ،عا راستی گفتن برای شام صدات کنم
ات:گشنم نی سوزش دستم کم شد میام پایین البته اگ نخوابیدم
دیدگاه ها (۰)

#تنفر_تا_عشق#پارت_13#اد_جئونتقریبا سوزش دستم کمتر شده بود حو...

#تنفر_تا_عشق#پارت_14#اد_جئونخلاصه که ات بعد یک ساعت زر زدن ب...

#تنفر_تا_عشق#پارت_11#اد_جئونهمینطوری داشتم دست و پا میزدم که...

پارت هدیه چالششش

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط