مافیای من ♡
مافیای من ♡
پارت۷
"زبان بقیه بچه ها"
جین: نانو عشقم چرا ته با ات رفتن اخه این دیگه چه مهمونی هست از این طرف کوک با میا رفت از یه طرف دیگه ته با ات رفت
جیهوپ: ارع جین راست میگه چرا اونا رفتن حالا مثلا چشن برای اونا بوده
شوگا: جیمینن شیییییــــــــ نکنه تو یه دست گل به اب دادی هاا🤔
جیمین: نه بابا من یه دنس پارتی به این خوبی گرفتم چی میگین
نامجون: کایلی عشقم تو نمیدونی چرا ات و میا رفتم اخه تو که دو ستاشون هستی
نانو: نه بابا حالا مثلا منو کایلی ابجی هستیم اما به من هیچی نمیگه بچه ها بیان بریم خونه خیلی خسته شدم اونا هرجا باشن خودشون میان😕
"زبان کوک"
میا رو بردم به خونه همش هق هق گریه میکرد نمیتونستم تحمل کنم بردمش رو تخت خودم و خوابوندمش امدم برم براش اب بیارم که دستمو گرفت و گفت..
"میا"
کوک تو عاشقم بودی اما چرا بهم نگفتی "کوک "اخه چطور بهت میگفتم فک میکردم اگه بهت بگم تو رو از دست بدم
" میا" کوک منم عاشقتم اما برای اینکه ات ناراحت نشه چیزی بهت نگفتم اخه ات عاشقه تو هست ولی من دیگه نمیتونم بدون تو طاقت بیارم
"کوک"
بعد از حرف میا اونو محکم بغل کردم ویه گاز کوچولو از لبس گرفتم و بهش گفتم عشقم بیا بخوابیم فردا ماموریت مهمی داریم که داخل بغلش خوابم برد🥲🥲
پارت۷
"زبان بقیه بچه ها"
جین: نانو عشقم چرا ته با ات رفتن اخه این دیگه چه مهمونی هست از این طرف کوک با میا رفت از یه طرف دیگه ته با ات رفت
جیهوپ: ارع جین راست میگه چرا اونا رفتن حالا مثلا چشن برای اونا بوده
شوگا: جیمینن شیییییــــــــ نکنه تو یه دست گل به اب دادی هاا🤔
جیمین: نه بابا من یه دنس پارتی به این خوبی گرفتم چی میگین
نامجون: کایلی عشقم تو نمیدونی چرا ات و میا رفتم اخه تو که دو ستاشون هستی
نانو: نه بابا حالا مثلا منو کایلی ابجی هستیم اما به من هیچی نمیگه بچه ها بیان بریم خونه خیلی خسته شدم اونا هرجا باشن خودشون میان😕
"زبان کوک"
میا رو بردم به خونه همش هق هق گریه میکرد نمیتونستم تحمل کنم بردمش رو تخت خودم و خوابوندمش امدم برم براش اب بیارم که دستمو گرفت و گفت..
"میا"
کوک تو عاشقم بودی اما چرا بهم نگفتی "کوک "اخه چطور بهت میگفتم فک میکردم اگه بهت بگم تو رو از دست بدم
" میا" کوک منم عاشقتم اما برای اینکه ات ناراحت نشه چیزی بهت نگفتم اخه ات عاشقه تو هست ولی من دیگه نمیتونم بدون تو طاقت بیارم
"کوک"
بعد از حرف میا اونو محکم بغل کردم ویه گاز کوچولو از لبس گرفتم و بهش گفتم عشقم بیا بخوابیم فردا ماموریت مهمی داریم که داخل بغلش خوابم برد🥲🥲
۲۰.۰k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.