𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁸⁰"
𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁸⁰"
که یهو در باز شد و قلبم یخ کرد... وقتی جونسو وارد شد و چشمهاش گرد شد فقط و فقط آرزوی مرگ کردم.
وااای خدایااا آبروممم، خدایااا لطفااا خواب باشههه؟ خدایااا لطفا لطفااا لطفااااااا...
با تکونی چشمام رو باز کردم و صداها واضح شد.
کوک: +آرا؟ آرا خوبی؟ داری خواب میبینی آرا؟ (با صدای آروم)
چشمام رو چند بار باز و بسته کردم.. هوفففف
همش خواب بود؟ همش؟
چهره ی آشفته ام رو که دید خم شد رو صورتم.
کوک: +توت فرنگی میدونستی از صدای نفس نفس زدنات بیدارم کردی؟ الان تکلیف چیه؟
با خجالت سر پایین انداختم... واای چی میگه؟
آرا: _چ..چیزه ببخشیددد!
نفسش رو روی صورتم خالی کرد و آروم با صدای دورگه ای پچ زد: +از من معذرت خواهی نکن! از یه چیز دیگه عذر بخواه...
نفهمیدم:/؟ چی گفت:/؟ من گیراییم پایینه.
عاممم یکمم کره ایم ضعیفه!
حتی لحجه ی کره ایم زیاد خوب نیست و خیلی سعی میکنم انگلیسی قاطیش نکنم!
بی تفاوت نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
آرا: _عاامم صورتت رو میبری عقب؟
پوزخندی زد و به ل..ب هام نگاه کرد و با بدجنسی گفت: +باشه
لعنتی لعنتیییی! چرا اینکارو میکنه؟ چرا یکاری میکنه دلم بخواد دوباره بو//سیده بشم و بعد نمیبو//سه؟!
نفس عمیقی کشیدم و آروم رو به چشمای درشتِ خوابالوش گفتم:
آرا: _خ..خواب دیدم جونسو...
کوک: +نترس بچه! من حواسم هست.
سری تکون دادم که رفت زیر پتو و یهو سرش رفت توی گرد..نم.
آرا: _هییین چیکار میک...
یهو خ...یسی روی گر..دنم حس کردم و بعدشم م..ک! عاححح دندون هام رو روی گوشت ل..بم فشردم.
که یهو در باز شد و قلبم یخ کرد... وقتی جونسو وارد شد و چشمهاش گرد شد فقط و فقط آرزوی مرگ کردم.
وااای خدایااا آبروممم، خدایااا لطفااا خواب باشههه؟ خدایااا لطفا لطفااا لطفااااااا...
با تکونی چشمام رو باز کردم و صداها واضح شد.
کوک: +آرا؟ آرا خوبی؟ داری خواب میبینی آرا؟ (با صدای آروم)
چشمام رو چند بار باز و بسته کردم.. هوفففف
همش خواب بود؟ همش؟
چهره ی آشفته ام رو که دید خم شد رو صورتم.
کوک: +توت فرنگی میدونستی از صدای نفس نفس زدنات بیدارم کردی؟ الان تکلیف چیه؟
با خجالت سر پایین انداختم... واای چی میگه؟
آرا: _چ..چیزه ببخشیددد!
نفسش رو روی صورتم خالی کرد و آروم با صدای دورگه ای پچ زد: +از من معذرت خواهی نکن! از یه چیز دیگه عذر بخواه...
نفهمیدم:/؟ چی گفت:/؟ من گیراییم پایینه.
عاممم یکمم کره ایم ضعیفه!
حتی لحجه ی کره ایم زیاد خوب نیست و خیلی سعی میکنم انگلیسی قاطیش نکنم!
بی تفاوت نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
آرا: _عاامم صورتت رو میبری عقب؟
پوزخندی زد و به ل..ب هام نگاه کرد و با بدجنسی گفت: +باشه
لعنتی لعنتیییی! چرا اینکارو میکنه؟ چرا یکاری میکنه دلم بخواد دوباره بو//سیده بشم و بعد نمیبو//سه؟!
نفس عمیقی کشیدم و آروم رو به چشمای درشتِ خوابالوش گفتم:
آرا: _خ..خواب دیدم جونسو...
کوک: +نترس بچه! من حواسم هست.
سری تکون دادم که رفت زیر پتو و یهو سرش رفت توی گرد..نم.
آرا: _هییین چیکار میک...
یهو خ...یسی روی گر..دنم حس کردم و بعدشم م..ک! عاححح دندون هام رو روی گوشت ل..بم فشردم.
۲.۶k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.