اقای کیم... اگه روی کره زمین یه مرد باشه و اون شما باشین
_اقای کیم... اگه روی کره زمین یه مرد باشه و اون شما باشین و به من بگن فقططط با این مرد باید ازدواج کنی وگرنه میمیری من ترجیح میدم بمیرم
دوباره پوزخند زد
من حرفی از ازدواج نردم ولی وقتی خودت میگی یعنی دوست داری
زبونم بند اومد
_ن.. نه برای مثال
بطری ابجوشو باز کرد و سرکشید
منم هیچوقت دلم نمیخواد با دختری مثل تو ازدواج کنم
نفس عمیق کشیدم
_من نیومدم کل کل کنم اقای کیم... لطفا بگین کار من چیشد؟
من تازه رسیدم اتاقم.. توهنوز اجازه ندادی بشینم...
_خب باشه پس خبرشو بهم بدین... بعد سرمو خم کردم و خواستم از اتاق بیرون بیام که با شنیدن صداش سرجام موندم
از امروز مسئول سرگرم کردن یونتان تویی..
وقتیم که سرکار بری اتاقت از بقیه خدمتکارا جدامیشه و باید از اتاقای طبقه بالا استفاده کنی که میز کار و سیستم دارن...
با ذوق گفتم:
_ممنون اقای کیم
خب الان لطفا یونتان رو ببر تو حیاط
تعجب کردم... اولین بار بود از ته کلمه لطفا رو میشنیدم
سرمو خم کردم و اومدم بیرون
#صدای_تو
#p9
دوباره پوزخند زد
من حرفی از ازدواج نردم ولی وقتی خودت میگی یعنی دوست داری
زبونم بند اومد
_ن.. نه برای مثال
بطری ابجوشو باز کرد و سرکشید
منم هیچوقت دلم نمیخواد با دختری مثل تو ازدواج کنم
نفس عمیق کشیدم
_من نیومدم کل کل کنم اقای کیم... لطفا بگین کار من چیشد؟
من تازه رسیدم اتاقم.. توهنوز اجازه ندادی بشینم...
_خب باشه پس خبرشو بهم بدین... بعد سرمو خم کردم و خواستم از اتاق بیرون بیام که با شنیدن صداش سرجام موندم
از امروز مسئول سرگرم کردن یونتان تویی..
وقتیم که سرکار بری اتاقت از بقیه خدمتکارا جدامیشه و باید از اتاقای طبقه بالا استفاده کنی که میز کار و سیستم دارن...
با ذوق گفتم:
_ممنون اقای کیم
خب الان لطفا یونتان رو ببر تو حیاط
تعجب کردم... اولین بار بود از ته کلمه لطفا رو میشنیدم
سرمو خم کردم و اومدم بیرون
#صدای_تو
#p9
۸.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.