هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه
اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه
هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه
جایی که من تنها شدم شب قبله گاهه آخره
اینجا تو این قطب سکوت
کابوس طولانی تره
من ماه میبینم هنوز این کور سوی روشنو
اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو
ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه
اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه
هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه
جایی که من تنها شدم شب قبله گاهه آخره
اینجا تو این قطب سکوت
کابوس طولانی تره
من ماه میبینم هنوز این کور سوی روشنو
اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو
۲.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.