نبض من
#نبضمن
P:23
اما لبخندی زد و آروم نزدیک ته شد دستشو دور گردنش انداخت ته با همون چشمایه کشیده و خمارش کمر دخترک رو گرفت
+ازم دلخوری
ته بخاطر سوال یهویی دخترک تعجب کرد
×چی باعث شده این سوال رو بپرسی
+بخاطر اینکه تو رو تو ذهنم آدم بدی دیدم
×اووو کوچولو من از این ناراحته تو حق داشتی ولی ممنونم که تو ذهنت ازم یه روانی نساختی باید تمام این سه سال رو واست جبران کنم این منم که باید ازت عذرخواهی کنم و تویی که باید ببخشیم
اما لبخند مهربونی زد رو پایه ته نشست و دستشو رو خط فکش کشید ولی این ته بود که بازم پیش قدم شد دستایه بزرگ و کشید و زیر موهایه دخترک برد و محکم لباشو بوسید و بوسه فرانسوی رو شروع کردن ته اما رو رو تخت خوابوند و گردنشو و گاز میگرفت و میبوسید هردوشو اما که گردنش حساس بود خنده ریزی کرد و دستشو رو بازو پسرک کشید با خنده گفت
+ته نکن قلقلکم میاد(خنده)
×قلقلکت میاد یا خوشت اومده؟هوم؟
+وقتی قلقلکم میاد یعنی خوشم اومده
ته لاله گوشه دخترک رو بوسید اما کمی خودشو پایین برد که اتفاقی افتاد که نباید میوفتاد پایین تنه اما به پایین تنه ته خورد ته نگاه زیر چشی به اما انداخت
+امم چیزه
×کار خیلی زشتی کردی دخترکوچولوم(بم)
ته دستشو رو شکم اما گذاشت که در اتاق باز شد و صدا پارس سگ اومد و از افکار شومشون دست کشیدن
×یونتان صد دفع نگفتم یهو نیا تو
اما با دیدن سگ کوچولویی گفت
+خدا چقدر نازی تو
یونتان پرید رو تخت و دمشو واسه ته تکون داد اما از رو تخت بلند شد نشست
+اسمش یونتانه
×آره
یونتان سمت اما رفت و دخترک اونو تو بغلش گرفت
+وویی چقدر نرمی تو
ته میدونست سرش دوباره داره درد میگیره پس زود بلند شد و بدون حرف به سمت آشپزخونه رفت
+ته کجا رفتی
P:23
اما لبخندی زد و آروم نزدیک ته شد دستشو دور گردنش انداخت ته با همون چشمایه کشیده و خمارش کمر دخترک رو گرفت
+ازم دلخوری
ته بخاطر سوال یهویی دخترک تعجب کرد
×چی باعث شده این سوال رو بپرسی
+بخاطر اینکه تو رو تو ذهنم آدم بدی دیدم
×اووو کوچولو من از این ناراحته تو حق داشتی ولی ممنونم که تو ذهنت ازم یه روانی نساختی باید تمام این سه سال رو واست جبران کنم این منم که باید ازت عذرخواهی کنم و تویی که باید ببخشیم
اما لبخند مهربونی زد رو پایه ته نشست و دستشو رو خط فکش کشید ولی این ته بود که بازم پیش قدم شد دستایه بزرگ و کشید و زیر موهایه دخترک برد و محکم لباشو بوسید و بوسه فرانسوی رو شروع کردن ته اما رو رو تخت خوابوند و گردنشو و گاز میگرفت و میبوسید هردوشو اما که گردنش حساس بود خنده ریزی کرد و دستشو رو بازو پسرک کشید با خنده گفت
+ته نکن قلقلکم میاد(خنده)
×قلقلکت میاد یا خوشت اومده؟هوم؟
+وقتی قلقلکم میاد یعنی خوشم اومده
ته لاله گوشه دخترک رو بوسید اما کمی خودشو پایین برد که اتفاقی افتاد که نباید میوفتاد پایین تنه اما به پایین تنه ته خورد ته نگاه زیر چشی به اما انداخت
+امم چیزه
×کار خیلی زشتی کردی دخترکوچولوم(بم)
ته دستشو رو شکم اما گذاشت که در اتاق باز شد و صدا پارس سگ اومد و از افکار شومشون دست کشیدن
×یونتان صد دفع نگفتم یهو نیا تو
اما با دیدن سگ کوچولویی گفت
+خدا چقدر نازی تو
یونتان پرید رو تخت و دمشو واسه ته تکون داد اما از رو تخت بلند شد نشست
+اسمش یونتانه
×آره
یونتان سمت اما رفت و دخترک اونو تو بغلش گرفت
+وویی چقدر نرمی تو
ته میدونست سرش دوباره داره درد میگیره پس زود بلند شد و بدون حرف به سمت آشپزخونه رفت
+ته کجا رفتی
۱۳.۹k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.