ظهور ازدواج
ظهور ازدواج )
( فصل سوم ) پارت ۴۸۹
اخ.. قلبم بي قرارش بود دراز کشید و دست منم کشید.
خودمو کشیدم کنارش. بازوشو از زیر سرم رد کرد و پتو رو رومون کشید و اون يكي دستشو دورم انداخت و محکم بغلم کرد.
بغض داشت خفه ام میکرد.
ترسیده بودم که دیگه این گرما رو تجربه نکنم حس دوباره اش فوق العاده بود.. چشماش باز بود و عمیق و گرم نگام میکرد.
بغض شادي تو گلوم اومد. دارمش..حداقل الان..
اروم دستمو بلند کردم و روي نيم رخش گذاشتم.
لبهاشو به هم فشرد و چشماشو بست..
با بغض بهش لبخند زدم و اروم موهاي شقيقه و ته ریشش
رو نوازش کردم
بیدار بود اما تکون نمیخورد و انگار از کارم لذت میبرد.
چقدر دلم براش تنگ شده بود.
اصلا اونقدر زیاد که باورم نمیشد
واسه موهای لختش چشماي قشنگش صداي بمش.. حتي براي خستگي و تو خواب نگاش کردن
اخ.. سرشو کشید جلو پیشونیشو به پیشونیم چسبوند. دلم بابت بي بي چكي كه تو کمد بود اشوب بود.. دیگه نمیتونستم صبر کنم. باید میفهمیدم
درمونده خودمو عقب کشیدم.
تند و نگران چشماشو باز کرد و مشوش نگام کرد گرفته :گفتم میرم دستشويي.. میام. صدام بدجور میلرزید. اروم سر تکون داد.
لرزون از اغوشش بیرون اومدم و رفتم تو اتاقم..
بي بي چك رو توی مشتم گرفتم و اشفته و خيلي مضطرب
رفتم تو سرویس.. تمام بدنم میلرزید. اما باید میدیدمش
باید میفهمیدم چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم و بعد اروم مشتم رو
وا کردم و به صفحه اش نگاه کردم قلبم ریخت.
انگار زیر پاهام خالي شده بود.. لرزون و درمونده رو در توالت نشستم
خیره به صفحه اش لبخند خيلي پردردي رو لبم نشست..
خیره به صفحه اش لبخند خيلي پردردي رو لبم نشست.. به زحمت دست عرق کرده مو روي زانوم کشیدم و بعد نرم
روي شکمم گذاشتمش.. اخ.. دستم میلرزید.
مثبته.. باردارم.. دوبار پاسخ مثبت کاذب و اشتباه نیست.
اشک تو چشمام حلقه زد. به شکمم زل زدم و به زور زمزمه کردم سلام ترینر
کوچولو..خوش اومدي.. درمونده و اروم زدم زیر گریه و هق هق کردم..
بچه عشقم اینجا بود.
ثمره عشق خارج از قراردادم اینجا بود.
( فصل سوم ) پارت ۴۸۹
اخ.. قلبم بي قرارش بود دراز کشید و دست منم کشید.
خودمو کشیدم کنارش. بازوشو از زیر سرم رد کرد و پتو رو رومون کشید و اون يكي دستشو دورم انداخت و محکم بغلم کرد.
بغض داشت خفه ام میکرد.
ترسیده بودم که دیگه این گرما رو تجربه نکنم حس دوباره اش فوق العاده بود.. چشماش باز بود و عمیق و گرم نگام میکرد.
بغض شادي تو گلوم اومد. دارمش..حداقل الان..
اروم دستمو بلند کردم و روي نيم رخش گذاشتم.
لبهاشو به هم فشرد و چشماشو بست..
با بغض بهش لبخند زدم و اروم موهاي شقيقه و ته ریشش
رو نوازش کردم
بیدار بود اما تکون نمیخورد و انگار از کارم لذت میبرد.
چقدر دلم براش تنگ شده بود.
اصلا اونقدر زیاد که باورم نمیشد
واسه موهای لختش چشماي قشنگش صداي بمش.. حتي براي خستگي و تو خواب نگاش کردن
اخ.. سرشو کشید جلو پیشونیشو به پیشونیم چسبوند. دلم بابت بي بي چكي كه تو کمد بود اشوب بود.. دیگه نمیتونستم صبر کنم. باید میفهمیدم
درمونده خودمو عقب کشیدم.
تند و نگران چشماشو باز کرد و مشوش نگام کرد گرفته :گفتم میرم دستشويي.. میام. صدام بدجور میلرزید. اروم سر تکون داد.
لرزون از اغوشش بیرون اومدم و رفتم تو اتاقم..
بي بي چك رو توی مشتم گرفتم و اشفته و خيلي مضطرب
رفتم تو سرویس.. تمام بدنم میلرزید. اما باید میدیدمش
باید میفهمیدم چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم و بعد اروم مشتم رو
وا کردم و به صفحه اش نگاه کردم قلبم ریخت.
انگار زیر پاهام خالي شده بود.. لرزون و درمونده رو در توالت نشستم
خیره به صفحه اش لبخند خيلي پردردي رو لبم نشست..
خیره به صفحه اش لبخند خيلي پردردي رو لبم نشست.. به زحمت دست عرق کرده مو روي زانوم کشیدم و بعد نرم
روي شکمم گذاشتمش.. اخ.. دستم میلرزید.
مثبته.. باردارم.. دوبار پاسخ مثبت کاذب و اشتباه نیست.
اشک تو چشمام حلقه زد. به شکمم زل زدم و به زور زمزمه کردم سلام ترینر
کوچولو..خوش اومدي.. درمونده و اروم زدم زیر گریه و هق هق کردم..
بچه عشقم اینجا بود.
ثمره عشق خارج از قراردادم اینجا بود.
- ۲.۷k
- ۰۱ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط