ادامه پارت20
#ادامه_پارت20
♥ تنهایی عشق♥
ازش تشکر کردم و سریع پیاده شدم و پریدم توی مدرسه و مثل همیشه با رایان که منتظرش بودم رو به رو شدم..
شاد و شنگول اومدم از کنارش رد بشم که گفت :بـــَه انگار امروز خیلی شنگولی
-به تو مربوط نیست
و به راهم ادامه دادم
متوجه شدم داره پشت سرم میاد
+اهــــا فهمیــدم ...چون امروز با اون آقای به ظاهر خوشگل اومدی.
اخجون نقشه ام گرفت پس حتما دیده بود تیام رو بوس کردم...
گفتم:
-ممکنه
-پس واسه همون امروز خوشگل کرده بودی وگرنه همیشه مثل کارتون خواب ها میومدی ...
سریع به سمتش برگشتم و توی چشمهاش نگاه کردم و غریدم:
-کارتون خواب خودتی و خونوادت...دیگم توی زندگی من فوضولی نکن
که صدای راشا از پشت سر به گوشم رسید:
-چیزی شده خانم رستمی؟؟
با دستپاچگی طرفش برگشتم
@romaneshghetanha
♥ تنهایی عشق♥
ازش تشکر کردم و سریع پیاده شدم و پریدم توی مدرسه و مثل همیشه با رایان که منتظرش بودم رو به رو شدم..
شاد و شنگول اومدم از کنارش رد بشم که گفت :بـــَه انگار امروز خیلی شنگولی
-به تو مربوط نیست
و به راهم ادامه دادم
متوجه شدم داره پشت سرم میاد
+اهــــا فهمیــدم ...چون امروز با اون آقای به ظاهر خوشگل اومدی.
اخجون نقشه ام گرفت پس حتما دیده بود تیام رو بوس کردم...
گفتم:
-ممکنه
-پس واسه همون امروز خوشگل کرده بودی وگرنه همیشه مثل کارتون خواب ها میومدی ...
سریع به سمتش برگشتم و توی چشمهاش نگاه کردم و غریدم:
-کارتون خواب خودتی و خونوادت...دیگم توی زندگی من فوضولی نکن
که صدای راشا از پشت سر به گوشم رسید:
-چیزی شده خانم رستمی؟؟
با دستپاچگی طرفش برگشتم
@romaneshghetanha
۳.۵k
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.