سوال پرسیدم محاوره ای یا ادبی گفتید محاوره ای محاوره ای ادامشو نوشتم

𝓗𝓪𝓻𝓭-𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓵𝓸𝓿𝓮
𝓟𝓪𝓻𝓽 𝟐𝟓


سوال پرسیدم محاوره ای یا ادبی گفتید محاوره ای محاوره ای ادامشو نوشتم😊






ویو ا/ت
رسیدیم. جونگ‌کوک خودش در ماشینو برام باز کرد، منم پیاده شدم. همین که وارد شدیم همه از جاشون بلند شدن، تعظیم کردن و با احترام سلام و خوش‌آمد گفتن. خب بالاخره جونگ‌کوک بزرگ‌ترین و قدرتمندترین مافیای آسیا بود.





رفتیم سر یه میز نشستیم. چند تا از دوستاش هم اونجا بودن، ولی فقط با یکی‌شون صمیمی بود، جین. منم از قبل می‌شناختمش. یهو یکی از همونایی که سر میز بودن گفت:




– جناب جئون، شنیدین کیم نامجون یه نفر رو به فرزندی قبول کرده؟ میگن امشب قراره بیارتش مهمونی.



کوک با لحن سرد و بی‌حس جواب داد:
– نه… چیزی نشنیده بودم.





ویو کوک
داشتم لیوانمو تو دستم می‌چرخوندم که یهو در سالن باز شد. یکی وارد شد… با دیدنش خشکم زد. انگار زمان واستاده بود.
اون...



ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۵)

𝓗𝓪𝓻𝓭-𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓟𝓪𝓻𝓽 𝟐𝟔 یهو… تهیونگ از در وارد شد. همه تقریب...

تولد جونگ کوکیم مبارک🥳🥳چقدر زود بزرگ شد🥺🤍🫀

𝓗𝓪𝓻𝓭-𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓟𝓪𝓻𝓽 𝟐𝟒ویو ا/تساعت ۸ شب قرار بود برویم، حالا...

𝓗𝓪𝓻𝓭-𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓟𝓪𝓻𝓽 𝟐𝟑ویو ا/تساعت پنج صبح بود و دوباره با ک...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط