فصل دو
#فصل_دو
#پارت_۲۴
با هرمشتی که بهش میزدم حتی یه اخم ریز هم نمیکرد... بجاش من هروقت بهم مشت میزد کل سیستم بدنم عوض میشد!
از سر و صورتم عرق چکه میکرد ضربان قلبم بالا رفته بود
_ادم کی هستی؟ـ.. چرا داری با ما میجنگی
پوزخندی زد و با دستش دماغشو کشید
+آییی شیبال..... میبینم کم اوردی اربابزاده
_ارباب✓؛ تکرار کن عادت کنی
پوزخندی زد
_واسه من پوزخند میزنی؟
خنده هیستریکی کردم و کتم رو درآوردم پرت کردم به سمتی و به کوک خیره شدم
پهن زمین شده بود و نفس نفس میزد! با دست اشاره کرد برم سمتش
اگه من میرفتم این غول بیابونی رو چیکار میکردم باید یجوری دست به سرش بکنم
+بومـ.ا
دوتایی برگشتیم سمتش
+میتونـــی بری.!این مرحله با خودم
غول بیابونی که تازه فهمیدم اسمش بومــ عه گفت: چشم قربان تعظیمی کرد ورفت
_با اون هیکل... از تو پیروی میکنه؟
پوزخندی زد و چند قدمی اومد سمتم همینطور که زبونش تو دهنش تکون میخورد سرشو اورد بالا و بهم خیره شد
+خوب جوون موندی تهیونگا.
دستشو اورد بالا و چندباری زد به گونه ام
پوزخندی زدم و دستشو حرصی برداشتم و انداختمش پایین
#پارت_۲۴
با هرمشتی که بهش میزدم حتی یه اخم ریز هم نمیکرد... بجاش من هروقت بهم مشت میزد کل سیستم بدنم عوض میشد!
از سر و صورتم عرق چکه میکرد ضربان قلبم بالا رفته بود
_ادم کی هستی؟ـ.. چرا داری با ما میجنگی
پوزخندی زد و با دستش دماغشو کشید
+آییی شیبال..... میبینم کم اوردی اربابزاده
_ارباب✓؛ تکرار کن عادت کنی
پوزخندی زد
_واسه من پوزخند میزنی؟
خنده هیستریکی کردم و کتم رو درآوردم پرت کردم به سمتی و به کوک خیره شدم
پهن زمین شده بود و نفس نفس میزد! با دست اشاره کرد برم سمتش
اگه من میرفتم این غول بیابونی رو چیکار میکردم باید یجوری دست به سرش بکنم
+بومـ.ا
دوتایی برگشتیم سمتش
+میتونـــی بری.!این مرحله با خودم
غول بیابونی که تازه فهمیدم اسمش بومــ عه گفت: چشم قربان تعظیمی کرد ورفت
_با اون هیکل... از تو پیروی میکنه؟
پوزخندی زد و چند قدمی اومد سمتم همینطور که زبونش تو دهنش تکون میخورد سرشو اورد بالا و بهم خیره شد
+خوب جوون موندی تهیونگا.
دستشو اورد بالا و چندباری زد به گونه ام
پوزخندی زدم و دستشو حرصی برداشتم و انداختمش پایین
۹.۱k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.