Part 42
Part 42
فردا صبح
ویو ات
با صدای آلارم بیدار شدم ساعت ۸ بود رو تخت نشستم
ات:یونگی...عشقم...بیدار شو ساعت ۹:۳۰ باید ۱۰ اونجا باشیم بدو
یونگی مثل برق گرفته ها پاشد رفت سمت دستشویی
ات:وایستا زر زدم بیا حوله بگیر بریم دوش بگیریم
یونگی:اتتتتت خیلییییی خریییی خوابم میادددد
رفتم حوله گرفتم
ات:یونگی برو تو حموم میخوایم باهم حموم کنیم
یونگی:آخخخ جووووننن
رفتیم تو حموم بعد ۲۰ مین اومدیم بیرون
ات:من آرایش کنم و لباس بپوشم میام پایین تو هم لباس بپوش
یونگی:اوکی
یه آرایش ملایم کردم رفتم لباس پوشیدم یونگی هم لباس پوشید رفتیم باهم پایین
ات و یونگی:صبح بخیر
همه:صبح بخیر
نشستیم
ات:نامجون جلسه رو امروز میگی دیگه؟
نامجون:آره
صبحانه خوردیم رفتیم کمپانی
پرش زمانی به ۵ ساعت بعد
ویو ات
بعد ۵ ساعت کارمون تموم شد رفتیم خونه لباس عوض
کردیم ساعت ۳ بود
ات:بچه ها من ۱ ساعت میخوابم بیدارم کنین یونگی تو نیا چون میترسم واس صبح رو تلافی کنی
یونگی خندید:باشه
رفتم خوابیدم
۳۰ ساعت بعد
جیمین اومد من رو بیدار کرد
جیمین:ات راستی ما ساعت ۵ میریم برای همین سر نیم ساعت بیدارت کردم
خوابآلود گفتم:باشه
جیمین رفت بلند شدم رفتم یه دوش ۱۰ دیقه ای گرفتم که خستگیم در بره اومدم بیرون روتین پوستیم رو انجام دادم آرایش کردم رفتم سراغ لباس یه لباس رسمی انتخاب کردم و پوشیدم ساعت رو دیدم ۴:۲۰ بود یونگی اومد بالا لباس پوشید
یونگی:ات جلسه ساعت ۶ افتاد
ات:اوکی بریم پایین ؟
یونگی:بریم
رفتیم پایین دیدم فقط نامجین و ما آماده ایم
ات:بچه ها آماده نشدن؟
جین:نه .هوپمینننننن تهکوکککککک آمادهههه شدیننننن*داد*
هوپمین:آرههههههه اومدیییمممم
هوپمین اومدن بعدش تهکوک اومدن
ساعت ۴:۴۵ دقیقه بود
ات:چه عجب من از شما زود تر آماده شدم
جیمین:تو از ۳:۳۰ تا ۴:۳۰ داشتی آماده میشدی ما ۴:۳۰ تازه رفتیم آماده شدیم
ات:آهان خوب بریم
رفتیم سمت ماشین و نشستیم رسیدیم شرکت....
اسلاید اول تا سوم استایل ات برای کمپانی
اسلاید چهارم تا ششم استایل ات برای شرکت
اول این پارت رو لایک کنین بعد برین پارت بعد
فردا صبح
ویو ات
با صدای آلارم بیدار شدم ساعت ۸ بود رو تخت نشستم
ات:یونگی...عشقم...بیدار شو ساعت ۹:۳۰ باید ۱۰ اونجا باشیم بدو
یونگی مثل برق گرفته ها پاشد رفت سمت دستشویی
ات:وایستا زر زدم بیا حوله بگیر بریم دوش بگیریم
یونگی:اتتتتت خیلییییی خریییی خوابم میادددد
رفتم حوله گرفتم
ات:یونگی برو تو حموم میخوایم باهم حموم کنیم
یونگی:آخخخ جووووننن
رفتیم تو حموم بعد ۲۰ مین اومدیم بیرون
ات:من آرایش کنم و لباس بپوشم میام پایین تو هم لباس بپوش
یونگی:اوکی
یه آرایش ملایم کردم رفتم لباس پوشیدم یونگی هم لباس پوشید رفتیم باهم پایین
ات و یونگی:صبح بخیر
همه:صبح بخیر
نشستیم
ات:نامجون جلسه رو امروز میگی دیگه؟
نامجون:آره
صبحانه خوردیم رفتیم کمپانی
پرش زمانی به ۵ ساعت بعد
ویو ات
بعد ۵ ساعت کارمون تموم شد رفتیم خونه لباس عوض
کردیم ساعت ۳ بود
ات:بچه ها من ۱ ساعت میخوابم بیدارم کنین یونگی تو نیا چون میترسم واس صبح رو تلافی کنی
یونگی خندید:باشه
رفتم خوابیدم
۳۰ ساعت بعد
جیمین اومد من رو بیدار کرد
جیمین:ات راستی ما ساعت ۵ میریم برای همین سر نیم ساعت بیدارت کردم
خوابآلود گفتم:باشه
جیمین رفت بلند شدم رفتم یه دوش ۱۰ دیقه ای گرفتم که خستگیم در بره اومدم بیرون روتین پوستیم رو انجام دادم آرایش کردم رفتم سراغ لباس یه لباس رسمی انتخاب کردم و پوشیدم ساعت رو دیدم ۴:۲۰ بود یونگی اومد بالا لباس پوشید
یونگی:ات جلسه ساعت ۶ افتاد
ات:اوکی بریم پایین ؟
یونگی:بریم
رفتیم پایین دیدم فقط نامجین و ما آماده ایم
ات:بچه ها آماده نشدن؟
جین:نه .هوپمینننننن تهکوکککککک آمادهههه شدیننننن*داد*
هوپمین:آرههههههه اومدیییمممم
هوپمین اومدن بعدش تهکوک اومدن
ساعت ۴:۴۵ دقیقه بود
ات:چه عجب من از شما زود تر آماده شدم
جیمین:تو از ۳:۳۰ تا ۴:۳۰ داشتی آماده میشدی ما ۴:۳۰ تازه رفتیم آماده شدیم
ات:آهان خوب بریم
رفتیم سمت ماشین و نشستیم رسیدیم شرکت....
اسلاید اول تا سوم استایل ات برای کمپانی
اسلاید چهارم تا ششم استایل ات برای شرکت
اول این پارت رو لایک کنین بعد برین پارت بعد
۱۴.۲k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.