وقتی تو کنسرت تیر میخوره

وقتی تو کنسرت تیر می‌خوره

پارت سوم


جونگ‌کوک:باشه
ات: بیا بریم بالا
جونگ کوک:فکر نکنم راهم بدن
ات:من باهاشون حرف میزنم بیا بریم
بلاخره بعد کلی بدبختی اجازه دادن که جونگ‌کوکم بمونه و حتی اجازه دادن بریم پیش شوگا
(از اونجایی که خیلی معروفن و اینا اتاقی که شوگا توشه خیلی خفنه )
از اونجایی که جونگ کوک خیلی خسته بود رو یه مبل خوابید منم که از استرس خوابم نمی برد نشسته بودم کنار شوگا که دیدم دستش داره تکون میخوره
ات:شوگا شوگا بیدار شدی؟ .....دکتر
سریع رفتم و دکتر رو صدا کردم
دکتر هم سریع اومد و چکابش کرد و شوگا هم کامل بهوش اومد
دکتر:خداروشکر حالشون خوبه
ات: می‌تونیم مرخصش کنیم؟
دکتر:یه چند روزی بمونه براش بهتره
ات: باشه ممنون
دکتر: خواهش میکنم وظیفمه
بعد از رفتن دکتر سریع رفتم پیش شوگا (اون موقع پشت در بودن داشتن حرف میزدن)
ات: حالت خوبه ؟ درد نداری؟
شوگا:خوبم ...چرا تو موندی بیمارستان ؟
ات: پس کی بمونه ؟
شوگا: بقیه پسرا
ات:ناراحتی من موندم؟
شوگا:نه برای خستگیش میگم نمی‌خوام خسته بشی
ات: اگه خونه میموندم از استرس می مردم
شوگا:دور از جون ....اون کیه اونجا خوابیده؟
ات:جونگ کوکه..انقدر برات گریه کرد که خوابش برد همش خودش رو مقصر میدونست
شوگا: مقصر؟
ات:آره می‌گفت چون تو می‌خواستی نجاتش بدی تیر خوردی
شوگا: واقعاً که هنوز بچس
ات:عه این چه حرفیه
شوگا:باشه ببخشید مامانی
ات:من برای هرکسی مامانی باشم برای تو نیستم
شوگا:براچی برا من نیستی
ات:چون روت کراشم
شوگا:چی؟
یه لحظه هواسم پرت شد و لو دادم قشنگ حس می‌کردم قرمزم
ات:هیچی میگم چقدر
شوگا:چقدر چی ؟
ات:چقدر تشنمه من برم آب بخورم و بیام
سریع دویدم بیرون خداروشکر جعمش کردم (چقدرم جعمش کرد😐)
از زبون شوگا
یعنی اونم رو من کراشه یا الکی گفت
جونگ کوک: هیونگ بهوش اومدی؟(بغض)
شوگا:آره
جونگ‌کوک:من ...من خیلی متأسفم معذرت میخوام
شوگا: جونگ‌کوکی این اصلا تقصیر تو نیست این فقط یه اتفاق بود
جونگ کوک:اما بخاطر من تیر خوردی(گریه)
شوگا:کی گفته بخاطر تو تیر خوردم ....یا گریه نکن دیگه بیا پیشم
ات:آخی چه صحنه ی قشنگی
شوگا:شما هنوز نگفتی اون موقع چی گفتیا
ات:با خودم بودم
شوگا: خودت به خودت میگی کراش مطمعنی؟ من که میگم با من بودی
جونگ‌کوک:ات بهش گفتی کراشی؟
ات:نه من....
جونگ‌کوک:اخجون پس بلاخره بهش گفتی دوسش داری
ات: جونگ‌کوک خفه شو
شوگا:ات راست میگه؟
ات:.....
شوگا:با توعم
ات:
دیدگاه ها (۱۶)

عضو هشتم پارت یکوقتی خواهر جونگ کوکی و تهیونگ عاشقت میشه ......

عضو هشتم بی تی اس پارت هفتمجیمین:گریه نکن عزیزم این اتفاق نم...

وقتی تو کنسرت تیر می‌خوره....پارت دوم جونگ کوکم از اون طرف د...

وقتی تو کنسرت تیر میخوره....پارت یک (سلام من ات هستم عضو سوم...

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط