part:6
part:6
ویو ات
اماده شدم ب ادرس رفتم ی خونههه بزرگ که البته امارت بوددد ولی وایب خوبی نمیداد
وارد شدم که اون مرده تعیونک با ی لبخند نزخر اومد سمتم
تع: سلا از این طرف بیاید تا با مالک امارت اشناش شید
دنبالش رفتم که تو حیاط ی مرد خوش هیکل تو الاچق نشسته بود
ته: جونگ.. چیزه اقای جون خانم لی اومدن
ات: سلام من لی اتم برا مار اومدم
ته: من برام کار پیش امده شما خرف بزنید
کوک: بشین
ات: بله
کوک : خب من ب یکی نیاز دارم که اتاقمو تمیز کنه لباسامو مرتب کنه..........
ات: وی این همههههه... چیبز چشم
کوک: پس این قرا..
ات: فقط ی چییزی
کوک: بگو
ات: من میخام پول چند ماهو زود تر بگیرم
کوک: هه اونوقت چرا
ات: لازم دارم
کوک: چقدر؟
ات: ۳۰۰ ملیون وون
کوک: هعی دختره قمار کردی
ات: حالا هر چی
کوک: باشه
ات: من تا ی روز دیگه لازم دارم
کوک: شب بت میدم کارتم از غروب سروع کن
ویو ات
اماده شدم ب ادرس رفتم ی خونههه بزرگ که البته امارت بوددد ولی وایب خوبی نمیداد
وارد شدم که اون مرده تعیونک با ی لبخند نزخر اومد سمتم
تع: سلا از این طرف بیاید تا با مالک امارت اشناش شید
دنبالش رفتم که تو حیاط ی مرد خوش هیکل تو الاچق نشسته بود
ته: جونگ.. چیزه اقای جون خانم لی اومدن
ات: سلام من لی اتم برا مار اومدم
ته: من برام کار پیش امده شما خرف بزنید
کوک: بشین
ات: بله
کوک : خب من ب یکی نیاز دارم که اتاقمو تمیز کنه لباسامو مرتب کنه..........
ات: وی این همههههه... چیبز چشم
کوک: پس این قرا..
ات: فقط ی چییزی
کوک: بگو
ات: من میخام پول چند ماهو زود تر بگیرم
کوک: هه اونوقت چرا
ات: لازم دارم
کوک: چقدر؟
ات: ۳۰۰ ملیون وون
کوک: هعی دختره قمار کردی
ات: حالا هر چی
کوک: باشه
ات: من تا ی روز دیگه لازم دارم
کوک: شب بت میدم کارتم از غروب سروع کن
۱۳.۰k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.