part¹⁰⁵
part¹⁰⁵
امیلی: برای چی باید اتفاقی بیوفته!؟*با خنده ی استرسی
_نمیدونم...تو اینطوری نشون میدی*کمی متعجب و همراه با لبخند
نگاه کردن ها طاقت فرسا بود،حرف ها پوچ بود، سکوت همه جا رو پر کرده بود! این همون آرامش قبل از طوفان بود
¹:⁰⁰pm_کاخ آبی
پرونده ها رو یکی یکی کنار میزد ؛ به طور دقیق نمیتونست متوجه شه چند تا پرونده رو گشته!⁴⁰تا؟⁵⁰؟یا حتی هم بیشتر. اگه اون پرونده به دست افراد نادرستی بیوفتاد زندگی و قدرت خانواده جئون به آتیش کشیده میشه؛ آخرین جرعه قهوه رو نوشید و دوباره به کار ادامه داد؛ زیر لب ناسزا های مخربی به عالم میداد. سرش سوت میکشید و فکر میکرد این بدترین اتفاق خواهد بود!ناگهان تلفنش به صدا در اومد
ویو کوک
به گوشی نگاه کردم، شماره ی ناشناس بود اما از اونجایی که منتظر تماس چندین کارگاه دست نشونده بودم جواب دادم؛
_بله؟
یک صدای ناشناس(دست کاری شده با دستگاهتغییر صدا): اخبار رو بزن آقای جئون!*با صدای برفک
_ببخشید؟
صدای ناشناس: <حرفم رو یک بار تکرار میکنم پرنس پس به نفعه هوشیار باشی>
<حرفم رو یک بار تکرار میکنم پرنسس پس به نفعته هوشیار باشی>....خاطره ای خاک گرفته از زمانی که ات رو حبس کرده بودم! یعنی..؟
با سرعت به سمت کنترل هجوم بردم و تلویزیون رو روشن کردم؛
ناشناس: بزن شبکه ¹ اخبار سراسری
دکمه ¹ کنترل رو فشار دادم و یه صفحه اسکرین چشم دوختم؛چی؟
مجری:با توجه به چیزی که امروز ظهر ساعت ¹²:⁴⁸ پسر رئیس جمهور جئون، جئون جونگ کوک فرزند ارشد خانواده جئون و کاندید ریاست جمهوری در صفحه مجازی اش به اشتراک گذاشته اند اعلام کرده اند که رابطه احساسی جدید با شخصی به نام امیلی رز اسپیچ را آغاز کرده اند ، این موضوع برای بسیاری از مردم نگرانی و نارضايتي را به ارمغان آورده چرا که آقای جئون همسرشون کیم ات فرزند وزیر سابق کیم گیون سوک حدودا یک سال پیش از دست دادن و هنوز داغ دیده ان
صدای ناشناس: حالا تلویزیون رو خاموش کن* با پوزخند
چشمام تار میرفت و از شدت عصبانيت قرمز شده بودم، بزور اکسیژن وارد ریه هام کردم و سپس کراوات ام رو باز کردم. به تلفن نگاهی انداختم و بلند شروع به فوش دادن کردم
_ات....ات*داد
اتمام ویو کوک
+تو که اینقدر زود رنج نبودی* با پوزخند
_میخوام ببینمت* عصبی و بلند
+ما با هم کاری نداریم!حالا اگه میخوای بیشتر از این ابروت نره برو یک سخنرانی برای نیم ساعت دیگه آماده کن... مردم قرار بریزن سرت!* کیوت و حرص درار
تا پسر کلمات ات رو آنالیز کرد و جوابی برای ات چیند تلفن قطع شد و ات تماس رو به پایان داد
An hour later
ته مونده سیگار رو در ظرف سیگار انداخت و صدای تلویزیون رو بالا برد،با اشتیاق اخبار نگاه میکرد و میخندید؛ دخترک به وو سوک نگاهی کرد و لب زد: فقط از دور جذابه
امیلی: برای چی باید اتفاقی بیوفته!؟*با خنده ی استرسی
_نمیدونم...تو اینطوری نشون میدی*کمی متعجب و همراه با لبخند
نگاه کردن ها طاقت فرسا بود،حرف ها پوچ بود، سکوت همه جا رو پر کرده بود! این همون آرامش قبل از طوفان بود
¹:⁰⁰pm_کاخ آبی
پرونده ها رو یکی یکی کنار میزد ؛ به طور دقیق نمیتونست متوجه شه چند تا پرونده رو گشته!⁴⁰تا؟⁵⁰؟یا حتی هم بیشتر. اگه اون پرونده به دست افراد نادرستی بیوفتاد زندگی و قدرت خانواده جئون به آتیش کشیده میشه؛ آخرین جرعه قهوه رو نوشید و دوباره به کار ادامه داد؛ زیر لب ناسزا های مخربی به عالم میداد. سرش سوت میکشید و فکر میکرد این بدترین اتفاق خواهد بود!ناگهان تلفنش به صدا در اومد
ویو کوک
به گوشی نگاه کردم، شماره ی ناشناس بود اما از اونجایی که منتظر تماس چندین کارگاه دست نشونده بودم جواب دادم؛
_بله؟
یک صدای ناشناس(دست کاری شده با دستگاهتغییر صدا): اخبار رو بزن آقای جئون!*با صدای برفک
_ببخشید؟
صدای ناشناس: <حرفم رو یک بار تکرار میکنم پرنس پس به نفعه هوشیار باشی>
<حرفم رو یک بار تکرار میکنم پرنسس پس به نفعته هوشیار باشی>....خاطره ای خاک گرفته از زمانی که ات رو حبس کرده بودم! یعنی..؟
با سرعت به سمت کنترل هجوم بردم و تلویزیون رو روشن کردم؛
ناشناس: بزن شبکه ¹ اخبار سراسری
دکمه ¹ کنترل رو فشار دادم و یه صفحه اسکرین چشم دوختم؛چی؟
مجری:با توجه به چیزی که امروز ظهر ساعت ¹²:⁴⁸ پسر رئیس جمهور جئون، جئون جونگ کوک فرزند ارشد خانواده جئون و کاندید ریاست جمهوری در صفحه مجازی اش به اشتراک گذاشته اند اعلام کرده اند که رابطه احساسی جدید با شخصی به نام امیلی رز اسپیچ را آغاز کرده اند ، این موضوع برای بسیاری از مردم نگرانی و نارضايتي را به ارمغان آورده چرا که آقای جئون همسرشون کیم ات فرزند وزیر سابق کیم گیون سوک حدودا یک سال پیش از دست دادن و هنوز داغ دیده ان
صدای ناشناس: حالا تلویزیون رو خاموش کن* با پوزخند
چشمام تار میرفت و از شدت عصبانيت قرمز شده بودم، بزور اکسیژن وارد ریه هام کردم و سپس کراوات ام رو باز کردم. به تلفن نگاهی انداختم و بلند شروع به فوش دادن کردم
_ات....ات*داد
اتمام ویو کوک
+تو که اینقدر زود رنج نبودی* با پوزخند
_میخوام ببینمت* عصبی و بلند
+ما با هم کاری نداریم!حالا اگه میخوای بیشتر از این ابروت نره برو یک سخنرانی برای نیم ساعت دیگه آماده کن... مردم قرار بریزن سرت!* کیوت و حرص درار
تا پسر کلمات ات رو آنالیز کرد و جوابی برای ات چیند تلفن قطع شد و ات تماس رو به پایان داد
An hour later
ته مونده سیگار رو در ظرف سیگار انداخت و صدای تلویزیون رو بالا برد،با اشتیاق اخبار نگاه میکرد و میخندید؛ دخترک به وو سوک نگاهی کرد و لب زد: فقط از دور جذابه
۱۸.۵k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.