پارت۷۹
پارت۷۹
من ازت متنفر نیستم
نکاهی بهش کردم
-خب این یعنی چی دیقا؟ ربطش به من چیه اون وقت؟!
امد نزدیک صورتم و سرشو کج کرد
تهیونگ: برای اینکه تو رو نجات بدم این بلا بسرم امد
نگاهم بین صورتش و دستش درحال حرکت بود یدفه خیمه زد روم و دستشو گذاشت یه طرفم
خیرع مونده بودم بهش
تهیونگ: ات من کسیم که عاشقته.. تو برا شوگا یه برده جن*سی بیشتر نبودی
باور کن قول میدم خش بختت کنم
اما اگه از اینحا بری بیرون شوگا حتما تو رو میکشه
تو رو میکشع برای اینکه از دستش در رفتی
اون بهرحال میخاست تو رو بندازع دور... پس چه فرصای بهتر از اینکه آواره بشی هوم؟
همینجوری خیرع مونده بودم بهش و داشتم به حرفاش فکر میکردم
هولش دادم عقب که از روم ببند شد
سریع بلند شدم و نشستم سر جام
در حالی که از خجالت قرمز شدم و موهام و درست میکردم سری تکون دادم
-اوکی من اینحا میمونم ولی نه به عنوان همسرت...یه مدت اینجا میمونم
و باید فکرام و در این بارع بکنم
تهیونک سری تکون داد و لبخندی زد
تهیونگ:خشحالم که راضی شدی
خاستم چیزی بهش بگم که بوسع کوتاهی روی گونم کاشت
چون بهم شک وارد شدع بود سکسکم گرفت
مجدد لبخندی زد و از رو تخت بلند شد و به طرف در اتاق رفت
و رفت بیرون سریع جایی که بوس کرده بود و پاک کردم
نمیدونم چرا ولی ازش بدم میوندم و حس خبی بش نداشتم
من ازت متنفر نیستم
نکاهی بهش کردم
-خب این یعنی چی دیقا؟ ربطش به من چیه اون وقت؟!
امد نزدیک صورتم و سرشو کج کرد
تهیونگ: برای اینکه تو رو نجات بدم این بلا بسرم امد
نگاهم بین صورتش و دستش درحال حرکت بود یدفه خیمه زد روم و دستشو گذاشت یه طرفم
خیرع مونده بودم بهش
تهیونگ: ات من کسیم که عاشقته.. تو برا شوگا یه برده جن*سی بیشتر نبودی
باور کن قول میدم خش بختت کنم
اما اگه از اینحا بری بیرون شوگا حتما تو رو میکشه
تو رو میکشع برای اینکه از دستش در رفتی
اون بهرحال میخاست تو رو بندازع دور... پس چه فرصای بهتر از اینکه آواره بشی هوم؟
همینجوری خیرع مونده بودم بهش و داشتم به حرفاش فکر میکردم
هولش دادم عقب که از روم ببند شد
سریع بلند شدم و نشستم سر جام
در حالی که از خجالت قرمز شدم و موهام و درست میکردم سری تکون دادم
-اوکی من اینحا میمونم ولی نه به عنوان همسرت...یه مدت اینجا میمونم
و باید فکرام و در این بارع بکنم
تهیونک سری تکون داد و لبخندی زد
تهیونگ:خشحالم که راضی شدی
خاستم چیزی بهش بگم که بوسع کوتاهی روی گونم کاشت
چون بهم شک وارد شدع بود سکسکم گرفت
مجدد لبخندی زد و از رو تخت بلند شد و به طرف در اتاق رفت
و رفت بیرون سریع جایی که بوس کرده بود و پاک کردم
نمیدونم چرا ولی ازش بدم میوندم و حس خبی بش نداشتم
۸.۶k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.