تهیونگ:
تهیونگ:
با خستگی خودمو پرت کردم روی مبل...هوووف واقعا خسته کننده بود امروز از باشگاه رفتم کمپانی تمرین کردم واقعا سخت بود
همونجا رو مبل خوابم برد
با صدای گوشیم از خواب پریدم...عصبی بودم
تهیونگ:الو؟بله؟
جواب نداد و قطع کردم
احساس گشنگی کردم از صبح هیجی نخورده دلم کیمچی میخواست کاش جین هیونگ اینجا بود
دوباره گوشیم زنگ خورد همون شماره بود ایییش
تهیونگ:بلههه؟
ناشناس:الو؟
تهیونگ:بله بفرما
ناشناس:تهیونگ؟
تهیونگ:تو کی هستی؟چرا نمیگی
ناشناس:یکی از دوستات
تهیونگ:تو چطور دوستم هستی که نه میشناسم نه جیزی
ناشناس:خودتو درگیر نکن بیا یه بازی کنیم
تهیونگ:خستم بیخیال
ناشناس:بازی راحتی هس خستگیت در میره
تهیونگ:امم.اوکی بیا بازی کنیم
ناشناس:اول بازی سرد و گرم....تو خونه باید بگردی و پیدام کنی....اگه بهم نزدیک شدی میگم گرم اگه دور شدی میگم سرد
تهیونگ:اممم خوبه من این بازیو خیلی خوب بلدم
اول به سمت حیاط حرکت کردم
ناشناس:سرد
برگشتم و رفتم سمت اتاق
ناشناس:گرم
جلوتر رفتم
ناشناس:گرمم
داشتم میرفتم به سمت بالکن....یعنی اونجاس.
ناشناس:گرم ترر
دو قدم دیگه برداشتم و کاملا روبه روی بالکن بودم
ناشناس:گرم تررر
چراغ های حیات و بیرون خاموش بود و همه جا تاریک بود
دستم رو گذاشتم روی دستگیره در
ناشناس:دااغ
همین که خواستم درو باز کن در بالکن به طرز عجیبی شکست و شیشه ها روی تخت و زمین ریخت
عقب عقب رفتم و خوردم زمین
تهیونگ:اخخخ
با عجله گوشی رو برداشتم
ناشناس:خب...اقای کیم تهیونگ....به نظرت تو قبل از اینکه بلند شی من وارد خونه شدم یا نه؟
تهیونگ:چ..چی میگی منظورت چیه...شوخیت گرفته؟
ادامه در پارت بعد😂😉😁
نظرتون در مورد این فیک چیه؟
با خستگی خودمو پرت کردم روی مبل...هوووف واقعا خسته کننده بود امروز از باشگاه رفتم کمپانی تمرین کردم واقعا سخت بود
همونجا رو مبل خوابم برد
با صدای گوشیم از خواب پریدم...عصبی بودم
تهیونگ:الو؟بله؟
جواب نداد و قطع کردم
احساس گشنگی کردم از صبح هیجی نخورده دلم کیمچی میخواست کاش جین هیونگ اینجا بود
دوباره گوشیم زنگ خورد همون شماره بود ایییش
تهیونگ:بلههه؟
ناشناس:الو؟
تهیونگ:بله بفرما
ناشناس:تهیونگ؟
تهیونگ:تو کی هستی؟چرا نمیگی
ناشناس:یکی از دوستات
تهیونگ:تو چطور دوستم هستی که نه میشناسم نه جیزی
ناشناس:خودتو درگیر نکن بیا یه بازی کنیم
تهیونگ:خستم بیخیال
ناشناس:بازی راحتی هس خستگیت در میره
تهیونگ:امم.اوکی بیا بازی کنیم
ناشناس:اول بازی سرد و گرم....تو خونه باید بگردی و پیدام کنی....اگه بهم نزدیک شدی میگم گرم اگه دور شدی میگم سرد
تهیونگ:اممم خوبه من این بازیو خیلی خوب بلدم
اول به سمت حیاط حرکت کردم
ناشناس:سرد
برگشتم و رفتم سمت اتاق
ناشناس:گرم
جلوتر رفتم
ناشناس:گرمم
داشتم میرفتم به سمت بالکن....یعنی اونجاس.
ناشناس:گرم ترر
دو قدم دیگه برداشتم و کاملا روبه روی بالکن بودم
ناشناس:گرم تررر
چراغ های حیات و بیرون خاموش بود و همه جا تاریک بود
دستم رو گذاشتم روی دستگیره در
ناشناس:دااغ
همین که خواستم درو باز کن در بالکن به طرز عجیبی شکست و شیشه ها روی تخت و زمین ریخت
عقب عقب رفتم و خوردم زمین
تهیونگ:اخخخ
با عجله گوشی رو برداشتم
ناشناس:خب...اقای کیم تهیونگ....به نظرت تو قبل از اینکه بلند شی من وارد خونه شدم یا نه؟
تهیونگ:چ..چی میگی منظورت چیه...شوخیت گرفته؟
ادامه در پارت بعد😂😉😁
نظرتون در مورد این فیک چیه؟
۱.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.