𝑷𝒂𝒓𝒕:28
𝑷𝒂𝒓𝒕:28
"فقط یه لمس..."
راوی:میرن پشت در و در میزنن و میرن داخل اتاق.
پ.ل:بیاید تو
ا.ت:سلام
پ.ل:سلام ا.ت چخبر
ا.ت:هیچی سلامتی
پ.ل:من از تو امتحانی قرار نیست بگیرم
ا.ت:ا..اما برای چی؟
پ.ل:چون مینهو میدونه چیکار کنه و توهم تضمین شده ای
شاید برای دختر خودم از شوهرش امتحان بگیرم ولی از شما دوتا نه.
ا.ت:خیلی ممنونم بابت نظرتون راجب به من
پ.ل:میتونید برید
لینو:چشم پدر
بریم ا.ت
ا.ت:خدانگهدار
لینو:مامان ما رفتیم
م.ل:برید به سلامت
لینو:میخوای خونمو ببینی؟
ا.ت:اوهوم
لینو:چرا پکری
ا.ت:تو قراره بری،چرا باید خوشحال باشم؟
لینو:بیخیال هنوز که نرفتم
ا.ت:به هرحال که قراره بری
لینو:اگر میدونستم بهت نمیگفتم
ا.ت:خیلی بدی
لینو:اصن من یزید،مگه قرار نیست برگردم؟
ا.ت:اوهوم
لینو:پس بسه
ا.ت:باشه
راوی:رسیدن به خونه ی لینو.
ا.ت:چه خونه ی قشنگیه
لینو:آره کلی دکوریست و طراح داخلی اوردم براش
ا.ت:خیلی قشنگه
لینو:اره
ا.ت:اتاق خواب نداره؟
لینو:چرا داره،بالاست
ا.ت:جون هو اومده اینجا؟
لینو:آره خیلی
ا.ت:پس چرا به من چیزی نگفته بود
لینو:میگم که ا.ت
ا.ت:بله
لینو:یه دقیقه بیا بشین روی مبل
ا.ت:باشه
لینو:میخوای زودتر برگردم؟
ا.ت:آره میتونی؟
لینو:میتونم ولی به این دلیل که زودتر برم
ا.ت:دیرتر بری که بهتره
لینو:بیخیال ا.ت
ما هنوز رابطمون به نامزد و زن و شوهر نرسیده و الان اگه برم خیلی بهتره
ا.ت:برو
لینو:واقعا میگی؟
ا.ت:آره
لینو:پس زود برمیگردم باشه؟
ا.ت:باشه
چقدر داستانش شبیه لحظه گرگ و میش شده خدااا😂🗿
💎💎💎💎
"فقط یه لمس..."
راوی:میرن پشت در و در میزنن و میرن داخل اتاق.
پ.ل:بیاید تو
ا.ت:سلام
پ.ل:سلام ا.ت چخبر
ا.ت:هیچی سلامتی
پ.ل:من از تو امتحانی قرار نیست بگیرم
ا.ت:ا..اما برای چی؟
پ.ل:چون مینهو میدونه چیکار کنه و توهم تضمین شده ای
شاید برای دختر خودم از شوهرش امتحان بگیرم ولی از شما دوتا نه.
ا.ت:خیلی ممنونم بابت نظرتون راجب به من
پ.ل:میتونید برید
لینو:چشم پدر
بریم ا.ت
ا.ت:خدانگهدار
لینو:مامان ما رفتیم
م.ل:برید به سلامت
لینو:میخوای خونمو ببینی؟
ا.ت:اوهوم
لینو:چرا پکری
ا.ت:تو قراره بری،چرا باید خوشحال باشم؟
لینو:بیخیال هنوز که نرفتم
ا.ت:به هرحال که قراره بری
لینو:اگر میدونستم بهت نمیگفتم
ا.ت:خیلی بدی
لینو:اصن من یزید،مگه قرار نیست برگردم؟
ا.ت:اوهوم
لینو:پس بسه
ا.ت:باشه
راوی:رسیدن به خونه ی لینو.
ا.ت:چه خونه ی قشنگیه
لینو:آره کلی دکوریست و طراح داخلی اوردم براش
ا.ت:خیلی قشنگه
لینو:اره
ا.ت:اتاق خواب نداره؟
لینو:چرا داره،بالاست
ا.ت:جون هو اومده اینجا؟
لینو:آره خیلی
ا.ت:پس چرا به من چیزی نگفته بود
لینو:میگم که ا.ت
ا.ت:بله
لینو:یه دقیقه بیا بشین روی مبل
ا.ت:باشه
لینو:میخوای زودتر برگردم؟
ا.ت:آره میتونی؟
لینو:میتونم ولی به این دلیل که زودتر برم
ا.ت:دیرتر بری که بهتره
لینو:بیخیال ا.ت
ما هنوز رابطمون به نامزد و زن و شوهر نرسیده و الان اگه برم خیلی بهتره
ا.ت:برو
لینو:واقعا میگی؟
ا.ت:آره
لینو:پس زود برمیگردم باشه؟
ا.ت:باشه
چقدر داستانش شبیه لحظه گرگ و میش شده خدااا😂🗿
💎💎💎💎
۹۶۸
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.