وایی استوخونام دارع کنده میشه دیه جون نمونده واسم روی زمی
وایی استوخونام دارع کنده میشه دیه جون نمونده واسم روی زمین نشستم که اومد کنارم زانو زدو گف
○ خب شما که نمیترسیدی
- الانم نمیترسم
○ نه بابا پس برای ادامه تمرین اماده ای دیگه
وای لعنتی ادامه .. من دیه جون ندارم ای خدا ولی نمیخوام کم بیارم
- اره امادم ...
خواستم بلند بشم کع یهو پهلوم تیر کشید و چشام سیاهی رف داشتم میفتادم زمین کع کیانوش بهمو گرفت
○ خوبی تو چت شد یدفعه ، بریم دکتر
نگرانی توی چشاش موج میزد
- خوبم چیزی نی
○ چیزی نی اگه ولت میکردم همبنجا پلاس زمین بودی کع .
- چرا نگرانمی
○ کی گفته من نگرانتم
- پ بیخیال دکتر شو خوبم
○ چرا لج میکنی
- لج نمیکنم فقط خوبم تو چرا گیر میدی
○ لعنتی ،،، ارع اقا من نگرانتم راضی شدی حالا بریم بیمارستان
دلم براش رف من دوسش داشتم با اینکه کلی سخت گیری کرد اما هنیشه هوامو داشت ..رفتیم بیمارستان یکم منتظر موندیم بع. معاینه دکتر رو کرد سمت کیانوشو گفت
♧ همسرتون باید استراحت کنه زخم پهلوش اگه مراقبش نباشید کار دستتون میده
○ خیلی ممنونم
چرا نگف کع من همسرش نیستم ،، وای چرا من اینطوری شدم اخه ،،، اومد کنارم رو تخت نشست
○ بلید خیلی بیشتر مراقب باشیم نمیخوام اتفاقی برات بیوفته
- چرا انقد حواست بهم هس مگه ازم بدت نمیومد
○ نع بدم نمیومد هیچ وقت ،، میدونی من یه خواهر دیگه اسمش کیمیا بود تنها دختری بود کع هم جسور بود هم شجاع هنر رزمیش فوق العاده بود و خیلیم باهوش بود یه تکیه گاه بود حداقل تنها دختری بود کع من دیده بودم توی یکی از عملیاتا کشته شد بعد اون خیلی داغون شدم هممون داغون شدم من ارتا مامان و بابا و حتی کیانا برامون سخت بود مخصوصا منی کع تنها دختر قویی کع توی زندگیم داشتم اون بود کیانا و مامانم اونقدا شجاع نیست حتی توی باندم کسی مثل اون ندیده بودم تا قبل تو توام عین اون همه اون ویژگی ها رو داشتی منتها شیطون تر از اونی از همون اول یه جورایی به دلم نشستی نمیخواستم کنار ارتا باشی برای همون اوردمد پیش خودم میخواستم ببینم میتونی کنارم باشی میحواستم ببینم طاقت میاری با ادمی مثل من باشی
- الان دیدی الان فهمیدی
○ ارع فهمیدم کع میتونی ولی از حست به خودم خبر ندارم
- اولش ازت خوشم نمیومد چون همش باپ بد اخلاق بودی اما بعدش وقتی کنارت بودم ارامش داشتم و تازه فهمیدم که چقدر دوست دارم من میخوام کنارت باشم ، میتونم ؟
○ میتونی ، دوست دارم
- منم دوست دارم
چشاش لعنتی خیلی دوس داشتنی بود جالم خیلی خوب بود بعد ۴ سال نبود مامانو بابام تازه واسه اولین بار از ته دلم حالم خوب بود . کیانوش بغلم کردو زیر گوشم گف
○ از الان دیگه مال منی فقط مال من فهمیدی
- بعلع فهمیدم ولی توام فقط مال منی فقط من فهمیدی؟
○ اوه اوه بلع قربان فهمیدم
پارت۶ پایان sa
○ خب شما که نمیترسیدی
- الانم نمیترسم
○ نه بابا پس برای ادامه تمرین اماده ای دیگه
وای لعنتی ادامه .. من دیه جون ندارم ای خدا ولی نمیخوام کم بیارم
- اره امادم ...
خواستم بلند بشم کع یهو پهلوم تیر کشید و چشام سیاهی رف داشتم میفتادم زمین کع کیانوش بهمو گرفت
○ خوبی تو چت شد یدفعه ، بریم دکتر
نگرانی توی چشاش موج میزد
- خوبم چیزی نی
○ چیزی نی اگه ولت میکردم همبنجا پلاس زمین بودی کع .
- چرا نگرانمی
○ کی گفته من نگرانتم
- پ بیخیال دکتر شو خوبم
○ چرا لج میکنی
- لج نمیکنم فقط خوبم تو چرا گیر میدی
○ لعنتی ،،، ارع اقا من نگرانتم راضی شدی حالا بریم بیمارستان
دلم براش رف من دوسش داشتم با اینکه کلی سخت گیری کرد اما هنیشه هوامو داشت ..رفتیم بیمارستان یکم منتظر موندیم بع. معاینه دکتر رو کرد سمت کیانوشو گفت
♧ همسرتون باید استراحت کنه زخم پهلوش اگه مراقبش نباشید کار دستتون میده
○ خیلی ممنونم
چرا نگف کع من همسرش نیستم ،، وای چرا من اینطوری شدم اخه ،،، اومد کنارم رو تخت نشست
○ بلید خیلی بیشتر مراقب باشیم نمیخوام اتفاقی برات بیوفته
- چرا انقد حواست بهم هس مگه ازم بدت نمیومد
○ نع بدم نمیومد هیچ وقت ،، میدونی من یه خواهر دیگه اسمش کیمیا بود تنها دختری بود کع هم جسور بود هم شجاع هنر رزمیش فوق العاده بود و خیلیم باهوش بود یه تکیه گاه بود حداقل تنها دختری بود کع من دیده بودم توی یکی از عملیاتا کشته شد بعد اون خیلی داغون شدم هممون داغون شدم من ارتا مامان و بابا و حتی کیانا برامون سخت بود مخصوصا منی کع تنها دختر قویی کع توی زندگیم داشتم اون بود کیانا و مامانم اونقدا شجاع نیست حتی توی باندم کسی مثل اون ندیده بودم تا قبل تو توام عین اون همه اون ویژگی ها رو داشتی منتها شیطون تر از اونی از همون اول یه جورایی به دلم نشستی نمیخواستم کنار ارتا باشی برای همون اوردمد پیش خودم میخواستم ببینم میتونی کنارم باشی میحواستم ببینم طاقت میاری با ادمی مثل من باشی
- الان دیدی الان فهمیدی
○ ارع فهمیدم کع میتونی ولی از حست به خودم خبر ندارم
- اولش ازت خوشم نمیومد چون همش باپ بد اخلاق بودی اما بعدش وقتی کنارت بودم ارامش داشتم و تازه فهمیدم که چقدر دوست دارم من میخوام کنارت باشم ، میتونم ؟
○ میتونی ، دوست دارم
- منم دوست دارم
چشاش لعنتی خیلی دوس داشتنی بود جالم خیلی خوب بود بعد ۴ سال نبود مامانو بابام تازه واسه اولین بار از ته دلم حالم خوب بود . کیانوش بغلم کردو زیر گوشم گف
○ از الان دیگه مال منی فقط مال من فهمیدی
- بعلع فهمیدم ولی توام فقط مال منی فقط من فهمیدی؟
○ اوه اوه بلع قربان فهمیدم
پارت۶ پایان sa
۳.۹k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.