H̷i̷s̷ ̷e̷y̷e̷♱(P¹³)
پارت 13
نقابش پوزه روباه بود
روی دستاش تتو های مبهمی زده بود که قابل دیدن نبودن .
نگاهش داشت میومد سمتم که رومو به اونطرف کردم.
میزبان شروع کرد به صحبت کردن.
میزبان: میدونم که همه تا الان خیلی سوال درباره اینجا و بازی های پیش روتون در ذهن دارین.
اینجا محل سکونت شما برای 12 شبه
هر کدوم از شما اتاق های مجزا دارین که مختص خودونه و با توجه به پرونده و شناسایی شما چیده شدن.
یعنی اتاق هر کدومتون با هم کاملا متفاوته.
در طی 12 شبی که اینجا هستین 4بازی شرط بندی انجام میشه که فقط افراد برنده به مرحله بعدی سعود میکنن.
(حکم، پوکر و بولف و بازی ممنوعه)
این سه بازی منتهی میشه به دو برنده
به هر کدوم از برنده ها 10 شمش طلا که 180000 دلار میشه اهدا میشه.
یکی از بازیکنای نقاب دار : بازی ممنوعه چیه؟
میزبان: بازی ممنوعه بازی نهاییه که در حال حاضر توضیح دادنش ممنوعه.
بازیکنا یکی یکی داشتن سوالاتونو میپرسیدن
میزبان :ختم جلسه.
ویو ا. ت
میخواستم از پشت میز بلند بشم که روی ران پام به میخ زیر میز کشیده شد.
اهمیتی ندادم فقط اولش میسوخت.
به سمت اسانسور رفتم که احساس کردم چیزی داره از پام چکیده میشه.
دقت که کردم فهمیدم از پام داره خون میچکه
ا. ت:فااااک نه الان نه
دستی زیر پام احساس کردم که فهمیدم رو هوام.
به صاحب دست نگاه کردم دیدم نقاب دار روباهه.
ا. ت: بزارم زمین میتونم دووم بیارم.
مرد: ( سکووووت)
ا. ت:هی ! من حالم خوبه نیاز نیس.
اسانسور رسید طبقه ما و وارد واگن شدیم.
عطر تلخش کل فضای واگن و اشغال کرده بود.
کل این مدت به در اسانسور خیره شده بود با چشمای خمار
#jung_kook_we_love_you
#Next_person_is_not_needed
نقابش پوزه روباه بود
روی دستاش تتو های مبهمی زده بود که قابل دیدن نبودن .
نگاهش داشت میومد سمتم که رومو به اونطرف کردم.
میزبان شروع کرد به صحبت کردن.
میزبان: میدونم که همه تا الان خیلی سوال درباره اینجا و بازی های پیش روتون در ذهن دارین.
اینجا محل سکونت شما برای 12 شبه
هر کدوم از شما اتاق های مجزا دارین که مختص خودونه و با توجه به پرونده و شناسایی شما چیده شدن.
یعنی اتاق هر کدومتون با هم کاملا متفاوته.
در طی 12 شبی که اینجا هستین 4بازی شرط بندی انجام میشه که فقط افراد برنده به مرحله بعدی سعود میکنن.
(حکم، پوکر و بولف و بازی ممنوعه)
این سه بازی منتهی میشه به دو برنده
به هر کدوم از برنده ها 10 شمش طلا که 180000 دلار میشه اهدا میشه.
یکی از بازیکنای نقاب دار : بازی ممنوعه چیه؟
میزبان: بازی ممنوعه بازی نهاییه که در حال حاضر توضیح دادنش ممنوعه.
بازیکنا یکی یکی داشتن سوالاتونو میپرسیدن
میزبان :ختم جلسه.
ویو ا. ت
میخواستم از پشت میز بلند بشم که روی ران پام به میخ زیر میز کشیده شد.
اهمیتی ندادم فقط اولش میسوخت.
به سمت اسانسور رفتم که احساس کردم چیزی داره از پام چکیده میشه.
دقت که کردم فهمیدم از پام داره خون میچکه
ا. ت:فااااک نه الان نه
دستی زیر پام احساس کردم که فهمیدم رو هوام.
به صاحب دست نگاه کردم دیدم نقاب دار روباهه.
ا. ت: بزارم زمین میتونم دووم بیارم.
مرد: ( سکووووت)
ا. ت:هی ! من حالم خوبه نیاز نیس.
اسانسور رسید طبقه ما و وارد واگن شدیم.
عطر تلخش کل فضای واگن و اشغال کرده بود.
کل این مدت به در اسانسور خیره شده بود با چشمای خمار
#jung_kook_we_love_you
#Next_person_is_not_needed
۱۲.۴k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.