عشق بد پارت 28
+ت...تو؟(تعجب،ترسیده)
•اوهم من!(دوستان این فرد کسی نیس جز شوگا)
+ش..شوگا..ل.لطفا
•چی چیو لطفاً تو دیگه راه فراری نداری مگه اینکه جونگکوک بخاطر تو بمیره ..حالا هم منتظر شکنجه باش خانم کوچولو
ویو ات
وقتی گفت شکنجه خیلی خیلی ترسیدم فهمیدم الان میخواد چیکار کنه...میخواد منو بکشه
•خب من نمیخوام فعلاً بمیری فعلاً میخوام شکنجه ات بدم اوکی
+ن.نه..نه لطفاً
•هه ترسیدی ..خب آره بایدم بترسی
از زبان نویسنده(من🎀)
شوگا نقشش این بود که ات رو با یه مایعی که شبیه به اسید روی پشت بدنش بریزه و ناله های ات رو ظبط کنه و برای جونگکوک بفرسته و بله اینکا رو هم کرد اومد لباس ات رو پشتش رو جر داد و بعد مایع رو(دوستان اسید نیس شبیه به اسید فقط یه مایعی هست که روی بدن ت بریزی جاش به مدتی میمونه اما با کرم درس میشه🪴)پشت ات ریخت ات هم که فقط گریه و التماس میکرد که ولش کنه ناله هاش اتاق رو پر از سر و صدا کرد شوگا هم از این کار داشت لذت میبرد و صدا های ات رو ظبط میکرد و دیگه شوگا دست از مایع ریختن بر داشت و ویس رو برای جونگکوک فرستاد...
ویو ات
شوگا اومد مایع رو پشت بدنم ریخت سوزشش به قدری زیاد بود که میخواستم بجای این همه عذاب بمیرم
ویو جونگکوک
توی شرکت بودم کارم تموم شد برگشتم خونه دیدم ات خونه نیس هر چه قدر صداش کردم چیزی نشنیدم بهش زنگ زدم دیدم گوشیش توی خونه جامونده که یهو یه پاکت نامه روی مبل دیدم برش داشتم و خوندمش
"نامه"
سلام آقای جئون خوش میگذره بدون ات جونت ..هاهاها..الان تو باید فقط نگران ات باشی که مجلس..چیکار میکنه ،زندس مردس...یه پیام اومده برات گوشش کن و ازش لذت ببر
از طرف:دشمنان شوگا
"پایان نامه"
_چییییی...ات رو دزدیده نه نمیتونه
نگاهی به گوشیم انداختم که دیدم یه پیام برام اومده
ویس بود ویس رو باز کردم و بهش گوش دادم که
قلبم از این کارا درد گرفت...
شرایط
7لایک
7کامنت
••••••|••••••
•اوهم من!(دوستان این فرد کسی نیس جز شوگا)
+ش..شوگا..ل.لطفا
•چی چیو لطفاً تو دیگه راه فراری نداری مگه اینکه جونگکوک بخاطر تو بمیره ..حالا هم منتظر شکنجه باش خانم کوچولو
ویو ات
وقتی گفت شکنجه خیلی خیلی ترسیدم فهمیدم الان میخواد چیکار کنه...میخواد منو بکشه
•خب من نمیخوام فعلاً بمیری فعلاً میخوام شکنجه ات بدم اوکی
+ن.نه..نه لطفاً
•هه ترسیدی ..خب آره بایدم بترسی
از زبان نویسنده(من🎀)
شوگا نقشش این بود که ات رو با یه مایعی که شبیه به اسید روی پشت بدنش بریزه و ناله های ات رو ظبط کنه و برای جونگکوک بفرسته و بله اینکا رو هم کرد اومد لباس ات رو پشتش رو جر داد و بعد مایع رو(دوستان اسید نیس شبیه به اسید فقط یه مایعی هست که روی بدن ت بریزی جاش به مدتی میمونه اما با کرم درس میشه🪴)پشت ات ریخت ات هم که فقط گریه و التماس میکرد که ولش کنه ناله هاش اتاق رو پر از سر و صدا کرد شوگا هم از این کار داشت لذت میبرد و صدا های ات رو ظبط میکرد و دیگه شوگا دست از مایع ریختن بر داشت و ویس رو برای جونگکوک فرستاد...
ویو ات
شوگا اومد مایع رو پشت بدنم ریخت سوزشش به قدری زیاد بود که میخواستم بجای این همه عذاب بمیرم
ویو جونگکوک
توی شرکت بودم کارم تموم شد برگشتم خونه دیدم ات خونه نیس هر چه قدر صداش کردم چیزی نشنیدم بهش زنگ زدم دیدم گوشیش توی خونه جامونده که یهو یه پاکت نامه روی مبل دیدم برش داشتم و خوندمش
"نامه"
سلام آقای جئون خوش میگذره بدون ات جونت ..هاهاها..الان تو باید فقط نگران ات باشی که مجلس..چیکار میکنه ،زندس مردس...یه پیام اومده برات گوشش کن و ازش لذت ببر
از طرف:دشمنان شوگا
"پایان نامه"
_چییییی...ات رو دزدیده نه نمیتونه
نگاهی به گوشیم انداختم که دیدم یه پیام برام اومده
ویس بود ویس رو باز کردم و بهش گوش دادم که
قلبم از این کارا درد گرفت...
شرایط
7لایک
7کامنت
••••••|••••••
۱۰.۴k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.