مروارید آبی
مروارید آبی
Part ¹⁰³
.....
...! خب پس طبق قرار داد نصف دیگه پول فردا میدید درسته؟
_ الان بهتون یه چک میدم تاریخش برای فرداست
...! مبارکتون باشه
_ ممنون
ویو کوک
بعد از تموم شدن قُلنامه خیالم راحت شد که تمام کارا بلخره تو اینجا تموم شد
برای برگشت به خونه پدر لانا یه تاکسی گرفتیم و داشتیم برمیگشتیم هوا تاریک شده بود
تمام این مدت لانا اروم بود انگار داشتم با یه مرده متحرک راه میرفتم
خدامیدونه فقط تو مغزش چیا میگذره که اینجوری این همه مدت اروم و ساکته
تصمیم گرفتم یکم از نگرانیش کمتر کنم
_ اروم باش... همه چی درست میشه
+ کوک میشه بگی منظورت از اون حرف چی بود
_ میشه وقتی رفتیم کره بهت بگم؟
+....
_ ببخشید ولی الان نمیتونم بهت بگم
+ رسیدیم
_ ممنون اقا همین جا پیاده میشیم
ویو لانا
کوک پول تاکسی و حساب کرد و پیاده شدیم
باهم وارد عمارت شدیم و به همگی احوالپرسی کردیم
م/ ل بچه هاا بیاین بشینید الان میگم شام و حاضر کنن
_ ممنون
پ/ ک چطور بود امروز؟
_ شهر قشنگیه حال و هوای خوبی هم داره
£ خب پس خداروشکر که پسندیدی (لبخند)
_ (لبخند)
م/ ل چند دقیقه دیگه شامم حاضر میشه
+ راستی داشت یادمون میرفت
کوک برای فردا بلیط گرفته
م/ ل چرا اینقدر زود؟؟
+ میریم ایتالیا اونجا یکار کوچیکی دارم
عا راستی یکی از دوستای کوکم میاد حالا باهاش اشنا میشید
م/ ل هر چی خیره خوشحال میشیم حتما قدمشون سر چشم
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ¹⁰³
.....
...! خب پس طبق قرار داد نصف دیگه پول فردا میدید درسته؟
_ الان بهتون یه چک میدم تاریخش برای فرداست
...! مبارکتون باشه
_ ممنون
ویو کوک
بعد از تموم شدن قُلنامه خیالم راحت شد که تمام کارا بلخره تو اینجا تموم شد
برای برگشت به خونه پدر لانا یه تاکسی گرفتیم و داشتیم برمیگشتیم هوا تاریک شده بود
تمام این مدت لانا اروم بود انگار داشتم با یه مرده متحرک راه میرفتم
خدامیدونه فقط تو مغزش چیا میگذره که اینجوری این همه مدت اروم و ساکته
تصمیم گرفتم یکم از نگرانیش کمتر کنم
_ اروم باش... همه چی درست میشه
+ کوک میشه بگی منظورت از اون حرف چی بود
_ میشه وقتی رفتیم کره بهت بگم؟
+....
_ ببخشید ولی الان نمیتونم بهت بگم
+ رسیدیم
_ ممنون اقا همین جا پیاده میشیم
ویو لانا
کوک پول تاکسی و حساب کرد و پیاده شدیم
باهم وارد عمارت شدیم و به همگی احوالپرسی کردیم
م/ ل بچه هاا بیاین بشینید الان میگم شام و حاضر کنن
_ ممنون
پ/ ک چطور بود امروز؟
_ شهر قشنگیه حال و هوای خوبی هم داره
£ خب پس خداروشکر که پسندیدی (لبخند)
_ (لبخند)
م/ ل چند دقیقه دیگه شامم حاضر میشه
+ راستی داشت یادمون میرفت
کوک برای فردا بلیط گرفته
م/ ل چرا اینقدر زود؟؟
+ میریم ایتالیا اونجا یکار کوچیکی دارم
عا راستی یکی از دوستای کوکم میاد حالا باهاش اشنا میشید
م/ ل هر چی خیره خوشحال میشیم حتما قدمشون سر چشم
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۱۴.۰k
- ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط