pt 45
pt 45
سرنوشت★
موقعیت=فردا صبح بعد بیرون اومدن از بیمارستان تو خونه
_یواش بیا تو آروم منو بگیر
+آخ زخمم درد میکنه
_بیا رو مبل بشین..بزار پتو بندازم روت
+من نمیخوام
_حرف نباشه فقط باید استراحت کنی
+تو اینجا میمونی دیگه؟
_تا وقتی که حالت بهتر بشه بعدش میرم خونه خودم
+ولی ممکنه تو خونه خودت اون عوضی بیاد
_نه میرم خونه مامانمینا
+اکهی
_چیزی گفتی؟
+نه نه
_وایسا ببینم وقتی نبودم چیکار کردی.. تو آشپزخونه که هیچی نیست میگم چرا پوست استخون شدی
+من که تازه خرید کردمم
_ به سوجو و رامیون میگن خرید؟؟
+وقتی نبودی الکل فقط میتونستم بخورم همون رامیونم بزور جین و تهیونگ گرفتم که بهم گیر ندن
_ اهم اهم ... خب من برات سوپ سریع گذاشتم تا درست بشه میرم بالا دوش بگیرم
+دوش داخل راهرو خراب شده باید بری اتاق من دوش بگیری
_باشه
رفتم تو اتاقش دیدم عکس ازدواجمونو گذاشته بغل تختش یهو از چشمم اشک اومد حتی بالشتمم گذاشته رو تخت خودش دیگه از گریه کردن خسته شدم رفتم تو حمومو درو قفل کردم
بعد از حموم رفتم داخل اتاقم دیدم هیچی دست نخورده حتی چیزایی که موقع دعوا شکوندم سر جای اولشونه لباسمو عوض کردم
رفتم پایین دیدم رو مبل خوابش برده منم رفتم زیر سومو خاموش کردم و بعد رو زمین سرمو گذاشتم رو مبل کنارش خوابیدم
ادامه دارد..
سرنوشت★
موقعیت=فردا صبح بعد بیرون اومدن از بیمارستان تو خونه
_یواش بیا تو آروم منو بگیر
+آخ زخمم درد میکنه
_بیا رو مبل بشین..بزار پتو بندازم روت
+من نمیخوام
_حرف نباشه فقط باید استراحت کنی
+تو اینجا میمونی دیگه؟
_تا وقتی که حالت بهتر بشه بعدش میرم خونه خودم
+ولی ممکنه تو خونه خودت اون عوضی بیاد
_نه میرم خونه مامانمینا
+اکهی
_چیزی گفتی؟
+نه نه
_وایسا ببینم وقتی نبودم چیکار کردی.. تو آشپزخونه که هیچی نیست میگم چرا پوست استخون شدی
+من که تازه خرید کردمم
_ به سوجو و رامیون میگن خرید؟؟
+وقتی نبودی الکل فقط میتونستم بخورم همون رامیونم بزور جین و تهیونگ گرفتم که بهم گیر ندن
_ اهم اهم ... خب من برات سوپ سریع گذاشتم تا درست بشه میرم بالا دوش بگیرم
+دوش داخل راهرو خراب شده باید بری اتاق من دوش بگیری
_باشه
رفتم تو اتاقش دیدم عکس ازدواجمونو گذاشته بغل تختش یهو از چشمم اشک اومد حتی بالشتمم گذاشته رو تخت خودش دیگه از گریه کردن خسته شدم رفتم تو حمومو درو قفل کردم
بعد از حموم رفتم داخل اتاقم دیدم هیچی دست نخورده حتی چیزایی که موقع دعوا شکوندم سر جای اولشونه لباسمو عوض کردم
رفتم پایین دیدم رو مبل خوابش برده منم رفتم زیر سومو خاموش کردم و بعد رو زمین سرمو گذاشتم رو مبل کنارش خوابیدم
ادامه دارد..
۵.۳k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.