پارت⁵²
پارت⁵²
..................
پیش یه مافیام بترسم ... اخمامو توهم کردم و دستاشو از رو شونه هام انداختم اونور و بلند شدم
؛؛ حالا که منو اینجا زندانی میکنی ... حق نداری جایی که من هستم بیایی
اجازه حرف زدن بهش ندادم راهمو کشیدم رفتم تو اشپزخونه از یخچال اب رو برداشتم و یکم ازش خوردم گذاشتم سرجاش و با هامون اخم رفتم تو اتاقم نبودش ...
خوبه چه بهتر رو تخت نشستم و به اینه نگاه میکردم
شبیح جن شدم با این کله ژولیدم تصمیم گرفتم یکم سروکلمو مرتب کنم .... به سمت اینه رفتم شونه برداشتم
و موهامو با حرص شونه میکردم ... شونه موهام که تموم شد گوجه ای بستمشون کرم پودر برداشتم و یکم ازش رو زدم رو صوتم بعد پخشش کردم یه برق لب زدم بعدش از اینه فاصله گرفتم و خودمو نگا کردم ... خوبه شبیح ادما شدم بعد برگشتم رو تخت ... گوشیم کو؟ ... کجا گذاشتمش اخه ........ همه جارو گشتم زیر تخت رو مبل تو دسشویی رو میز ارایش تو اشپزخونه نبود که نبود .... واسا ببینم نکنه اون برش داشته؟ .... با فکر اینکه خط قرمزمو رد کرده با عصبانیت از اتاق خارج شدمو مستقیم رفتم سمت اتاق کارش و بددن در زدن بازش کردم نشسته بود و سرش با کاراش گرم بود
_ چیزی شده؟
؛؛ کجاست
_ چی کجاست؟
؛؛ گوشیمو تو برداشتی
_ اها ... اونو میگی
؛؛ پس تو برداشتی
_ اره که چی
؛؛ که چییی اره؟ ... تو نبدونی گوشیم خط قرمزمه؟؟
_ الان دیگه میدونم
؛؛ پسش بده
_ باشه بشین تا پسش بدم
؛؛ اقایه جئون جونگکوک بهت گفتم گوشیمو پس بده
_ بدم که بری به کل شهر خبر بدی یه مافیا تورو تو خونش نگهداشته؟
؛؛ ارا پس چی خیال کردی
_الان بهت میدمش وایسا
کید کشوشو برداشت و کشو رو باز کرد و گوشیمو ازتوش دراورد بعد جا سیمکارتیشو باز کرد سوالی نگاش کردم که سیم کارتمو از وسط نصف کرد بعد دادش بهم
_ اینم گوشیت
؛؛ ت ... تو چیکا .. چیکار کردی
_ بهت دادمش دیگه
؛؛ تو روانی اصننن به چه حقی سیمکارتمو نصف کردی هااااا؟؟؟؟
_ اینکارو کردم تا خیالم راحت باشه
؛؛ کی حرف از راحتی خیال میزنه
..................
پیش یه مافیام بترسم ... اخمامو توهم کردم و دستاشو از رو شونه هام انداختم اونور و بلند شدم
؛؛ حالا که منو اینجا زندانی میکنی ... حق نداری جایی که من هستم بیایی
اجازه حرف زدن بهش ندادم راهمو کشیدم رفتم تو اشپزخونه از یخچال اب رو برداشتم و یکم ازش خوردم گذاشتم سرجاش و با هامون اخم رفتم تو اتاقم نبودش ...
خوبه چه بهتر رو تخت نشستم و به اینه نگاه میکردم
شبیح جن شدم با این کله ژولیدم تصمیم گرفتم یکم سروکلمو مرتب کنم .... به سمت اینه رفتم شونه برداشتم
و موهامو با حرص شونه میکردم ... شونه موهام که تموم شد گوجه ای بستمشون کرم پودر برداشتم و یکم ازش رو زدم رو صوتم بعد پخشش کردم یه برق لب زدم بعدش از اینه فاصله گرفتم و خودمو نگا کردم ... خوبه شبیح ادما شدم بعد برگشتم رو تخت ... گوشیم کو؟ ... کجا گذاشتمش اخه ........ همه جارو گشتم زیر تخت رو مبل تو دسشویی رو میز ارایش تو اشپزخونه نبود که نبود .... واسا ببینم نکنه اون برش داشته؟ .... با فکر اینکه خط قرمزمو رد کرده با عصبانیت از اتاق خارج شدمو مستقیم رفتم سمت اتاق کارش و بددن در زدن بازش کردم نشسته بود و سرش با کاراش گرم بود
_ چیزی شده؟
؛؛ کجاست
_ چی کجاست؟
؛؛ گوشیمو تو برداشتی
_ اها ... اونو میگی
؛؛ پس تو برداشتی
_ اره که چی
؛؛ که چییی اره؟ ... تو نبدونی گوشیم خط قرمزمه؟؟
_ الان دیگه میدونم
؛؛ پسش بده
_ باشه بشین تا پسش بدم
؛؛ اقایه جئون جونگکوک بهت گفتم گوشیمو پس بده
_ بدم که بری به کل شهر خبر بدی یه مافیا تورو تو خونش نگهداشته؟
؛؛ ارا پس چی خیال کردی
_الان بهت میدمش وایسا
کید کشوشو برداشت و کشو رو باز کرد و گوشیمو ازتوش دراورد بعد جا سیمکارتیشو باز کرد سوالی نگاش کردم که سیم کارتمو از وسط نصف کرد بعد دادش بهم
_ اینم گوشیت
؛؛ ت ... تو چیکا .. چیکار کردی
_ بهت دادمش دیگه
؛؛ تو روانی اصننن به چه حقی سیمکارتمو نصف کردی هااااا؟؟؟؟
_ اینکارو کردم تا خیالم راحت باشه
؛؛ کی حرف از راحتی خیال میزنه
۱۹.۶k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.