رام نشده p

♡ رام نشده p3 ♡

وقتی چشمامو باز گردم . با میله های قفس مواجه شدم . نمیتونستم حرکت کنم . دست و پانو حرکت دادم اما فهمیدم دست و پامو بستن . اطرافو نگاه کردم . نکنه ... نکنه دسته بندیمونو تغییر دادن ... کلاس d
کلاس d دسته ایه که به سازمان خیانت کرده و حکمشون یا حبس ابده یا اعدام
به سمت راستم نگاهی کردم . نرا رو با زنمیر به سقف قفس اویزون کرده بودن و دست و پا و گردنشو بسته بودن
من : ن.نرا ....
نرا اروم چشماشو باز کرد . خسته بود . معلوم بود جونی برای تقلا نداره
ناگهان صدای پا شنیدم ... تق تق تق
یکم ترسیدم و به نرا اروم گفتم : میتونی ... میتونی خودتو باز کنی
نرا هیچ واکنشی نشون نداد . دارو روش اثر کرده بود
سرمو برگردوندم و با دوتا نگهبان قد بلند رو به رو شدم .
یکی نگهبانا گفت : به ما خیانت میکنی چون عاشق شدی ؟ آره ؟
من : نه خیرم . من فقط ... میخواستم از نابودی نسلم جلو گیری کنم
نگهبان : به هر حال حکمت مرگه ... اونم توسط کسی که میگی مثلا میخواستی نجاتش بدی . حالا اون میخواد نسلشو نابود کنه
چ..چبیی ؟
یهو چنتا سرم که توش مایع سبز رنگی بود به نرا وصل کردن و نرا از درد بالاخره تقلا کرد
چن بعد واکنشاش به ندرت وحشانه تر میشد و غرش میکرد تا اینکه .....
پارت بعد ۱۰ لایک
دیدگاه ها (۳)

♡ رام نشده p4♡ یهو واکنشاش وحشیانه تر شدن . طولی نکشید که پو...

♡رام نشده p5♡ روی زمین پر از شیشه افتاده بود و نفس نفس میزد...

♡رام نشده p2♡اما نفهمیدم چیشد ... فقط تا به خودم اومدم دیدم ...

♡ رام نشده p1 ♡توضیحات اولیه : سناریوی آشنایی با نرا . موضوع...

~من پیشتم~ پارت ²(آرمیا اگه روی اعضا تعصبی هستید این پارت رو...

part ¹⁴ویو تهیونگیعنی چرا انقدر نگرانم شد؟این همه بلا سرش او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط