عشق خشن من ❤️ پارت 14
ویو اون وو
تو شرکت نشسته بودم که مادرم زنگ زد
م.چ:پسرم کجایی
_شرکتم مامان
م.چ:آهان میگم اون وو
_بله مامان
م.چ:امشب قرار بریم خونه آقای کیم میشناسیش دا شریکمون
_بله اما به چه مناسبتی
م.چ:هیچ مناسبتی ایشون مریض هستن قرار بریم ایادتشون
_اهم باشه
م.چ:خیلی خوب منتظرت هستم زود بیا
_باشه خداحافظ مامان
گوشی رو قطع کردم و دوباره مشغول پرونده ها شدم که متوجه تایم نشدم از طرف جیسو یه پیام برام آمده بود
پیام جیسو:عشقم پس کجایی زود باش بیا دیگه دیرمون شد
به ساعت نگاه کردم خیلی دیر بود پروند رو بستم و از شرکت زدم بیرون و به سمت خونه رفتم بعدشم با غر غر های مامانم تا خونه آقای کیم سر کردیم رسیدیم دم خونشون وقتی خونه رو دیدم احساس عجیبی بهم دست می داد. رفتیم زنگ زدیم که خدمتکار در و باز کرد و ما ورد شدیم آقای کیم روی صندلی چوبین نشسته بود خیلی شکسته بود رفتیم تو و احوال پرسی کردیم وقتی منو دید یه لحظه مکس کرد و دوباره خودش رو جمع کرد و بهم سلام کرد نشستیم و مشغول حرف زدن بودیم که صدای زنگ در آمد و خدمتکار رفت درو باز کرد .
ویو تعیونگ
امروز قرار ا.ت بر گرده برای همین منو لیسا و دختر مون لیا رفتیم استقبالشون تو ایستگاه منتظرتون بودیم که دیدم یه دختر یه بچه بغل کرد و یه کیف تو اون یکی دستش و یه کولم پشتش داره به اطراف نگاه می کنه وقتی به سمت ما برگشت فهمیدم که اون ا.ت بود خیلی شکسته تر از قبل بود معلوم بود خیلی سختی کشیده بود صداش کردم
#ا.ت (داد)
به سمتم برگشت و یه لبخند گنده زد
+داداشششس(داد)
به طرفشون دویدم لیسا هم دنبالم آمد رفتم آروم بغلش کردم که یه پسر خوشگل بغلش بود فکر کنم مین هو باشه پسر ا.ت
#ابجی خوبی
+خوبم داداش تو خوبی
#اره فدات بشم ببینم این مین هو
+اهم
#وایی چقدر خوشگله کوپ چا اون وو هست
+ناراحت شد
#خیلی خوب بد من بغلش کنم تو خسته آیی
+باشه فقط بیدارش نکنی باشه
#خیلی خوب مامانی
+خنده
+لیسا
@ا.ت
+عزیزم دلم برات خیلی تنگ شده بود
@منم
هم دیگر رو بغل کردن
+دختر تو خیلی خوشگل تر شدی ها ببین داداشم چقدر خوب بهت رسیده
@دیونه من خوشگل بود
+می دونم خانم خوشگل
+ ببینم این خانم کوچولو کیه
@عمش ببین این لیا دختر کنه
+وایی خدای من لیا عمع جون بیا اینجا ببینم
لیا خودشو پشت مامانش قایم کرد
@مامانی این عمع ا.ت هست ها آبجی بابا اونی که همیشه بابا ازش تعریف می کنه ها
لیا :عمه ا.ت
@اره عمه ا.ت
+بیا پیش عمه کوچولو
لیا: عمه جوننننننن
لیا پرید بغل ا.ت اون بوس کرد ا.ت متقابل لیا رو بغل کرد و بوس بارون کرد ..
تو شرکت نشسته بودم که مادرم زنگ زد
م.چ:پسرم کجایی
_شرکتم مامان
م.چ:آهان میگم اون وو
_بله مامان
م.چ:امشب قرار بریم خونه آقای کیم میشناسیش دا شریکمون
_بله اما به چه مناسبتی
م.چ:هیچ مناسبتی ایشون مریض هستن قرار بریم ایادتشون
_اهم باشه
م.چ:خیلی خوب منتظرت هستم زود بیا
_باشه خداحافظ مامان
گوشی رو قطع کردم و دوباره مشغول پرونده ها شدم که متوجه تایم نشدم از طرف جیسو یه پیام برام آمده بود
پیام جیسو:عشقم پس کجایی زود باش بیا دیگه دیرمون شد
به ساعت نگاه کردم خیلی دیر بود پروند رو بستم و از شرکت زدم بیرون و به سمت خونه رفتم بعدشم با غر غر های مامانم تا خونه آقای کیم سر کردیم رسیدیم دم خونشون وقتی خونه رو دیدم احساس عجیبی بهم دست می داد. رفتیم زنگ زدیم که خدمتکار در و باز کرد و ما ورد شدیم آقای کیم روی صندلی چوبین نشسته بود خیلی شکسته بود رفتیم تو و احوال پرسی کردیم وقتی منو دید یه لحظه مکس کرد و دوباره خودش رو جمع کرد و بهم سلام کرد نشستیم و مشغول حرف زدن بودیم که صدای زنگ در آمد و خدمتکار رفت درو باز کرد .
ویو تعیونگ
امروز قرار ا.ت بر گرده برای همین منو لیسا و دختر مون لیا رفتیم استقبالشون تو ایستگاه منتظرتون بودیم که دیدم یه دختر یه بچه بغل کرد و یه کیف تو اون یکی دستش و یه کولم پشتش داره به اطراف نگاه می کنه وقتی به سمت ما برگشت فهمیدم که اون ا.ت بود خیلی شکسته تر از قبل بود معلوم بود خیلی سختی کشیده بود صداش کردم
#ا.ت (داد)
به سمتم برگشت و یه لبخند گنده زد
+داداشششس(داد)
به طرفشون دویدم لیسا هم دنبالم آمد رفتم آروم بغلش کردم که یه پسر خوشگل بغلش بود فکر کنم مین هو باشه پسر ا.ت
#ابجی خوبی
+خوبم داداش تو خوبی
#اره فدات بشم ببینم این مین هو
+اهم
#وایی چقدر خوشگله کوپ چا اون وو هست
+ناراحت شد
#خیلی خوب بد من بغلش کنم تو خسته آیی
+باشه فقط بیدارش نکنی باشه
#خیلی خوب مامانی
+خنده
+لیسا
@ا.ت
+عزیزم دلم برات خیلی تنگ شده بود
@منم
هم دیگر رو بغل کردن
+دختر تو خیلی خوشگل تر شدی ها ببین داداشم چقدر خوب بهت رسیده
@دیونه من خوشگل بود
+می دونم خانم خوشگل
+ ببینم این خانم کوچولو کیه
@عمش ببین این لیا دختر کنه
+وایی خدای من لیا عمع جون بیا اینجا ببینم
لیا خودشو پشت مامانش قایم کرد
@مامانی این عمع ا.ت هست ها آبجی بابا اونی که همیشه بابا ازش تعریف می کنه ها
لیا :عمه ا.ت
@اره عمه ا.ت
+بیا پیش عمه کوچولو
لیا: عمه جوننننننن
لیا پرید بغل ا.ت اون بوس کرد ا.ت متقابل لیا رو بغل کرد و بوس بارون کرد ..
۵.۸k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.