همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²³ )

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²³ )

ا/ت: امیدوارم متوجه باشی داری چیکار میکنی!

جئون: هستم!

ا/ت: متوجه عواقب کارتم هستی؟

جئون: عواقب؟؟
چه عواقبی؟؟؟

ا/ت: یعنی نمیدونی که خانوادم کی هستن؟

نمیدونی که چه کسایی دنبالمم؟

نمیدونی چقدر بدبختی و گرفتاری دارم؟؟

جئون: چرا میدونم!

ا/ت: میدونیو با این حال همچین کارایی میکنی؟؟

جئون: اره!

ا/ت: ببین من از اینکه اونجا بهم کمک کردی و نزاشتی لئو بلایی سرم بیاره، ازت ممنونم

ولی دلیل نمیشه که بخوای خودتم یکاری مثل همون بکنی!

جئون: تو باید لطفمو جبرات کنی!

ا/ت: چقدر؟

جئون: چی چقدر؟؟

ا/ت: پول لطفی که بهم کردی چقدره؟؟

جئون: با توجه به این لطفی که کردم بهت، تو نمیخواد با پول برام جبرانش کنی!

ا/ت: چرا نمیتونم با پول برات جبرانش کنم!؟

جئون: ا/ت، یه نگاهی به اطرافت بنداز!

من نیاز به پول ندارم.
هرچقدر پول که بخوام برام موجوده!

ا/ت: خب تویی که پول داری، دیگه از من چی میخوای؟؟

جئون: افرین ا/ت!
سوال خوبیه)

فقط و فقط میخوام که کنارم بمونی،

میخوام که تو این عمارت زندگی کنی!

ا/ت: چی؟؟

زندگی تو این عمارت؟
اونم با تو؟؟

میدونی که غیر ممکنه!
من و تو نمیتونیم باهم بسازیم.
من امنیتی ندارم،
اینجوری خودتم تو دردسر میفتی!

هرلحظه ممکنه اون سوهو یا لئو برسن و کار رو یسره کنن

خودتو درگیر این ماجرا نکن جئون!

جئون: ا/ت!

من خیلی وقته درگیر این ماجرام!