پارت ۶
پارت ۶
نامی:خوشحالیم تونستین فرار کنین
-به نظرتون حالش خوب میشه؟
جیمین:نگران نباش زنداداش اون جیهوپه مطمئن باش به خاطر ما و آرمیا هم که شده زود حالش خوب میشه
در باز شد و پی دی نیم داخل شد
کوک:آقای پی دی نیم!
×سلام پسرا....متاسفم اما باید بهتون بگم مردم فهمیدن که هوپی و همسرش دزدیده شدن و اینو باید بگم که.....
نامی:توبیخ میشه؟
×متاسفانه بله*سرشو میندازه پائین*
هوپی:یعنی چی آقای پی دی نیم؟ من به خاطر قضیه ی ازدواجمم اینجوری شده بودم خوشبختانه آرمیا همراهم بودن و در عرض دو هفته جمع شد این قضیه ی دزدیدن من که چیزی نیست مطمئن باشین دو سه روزه همه یادشون میره
×امیدوارم که همین طور باشه تا یه هفته توبیخ هستی اگه تونستیم یه جوری اوضاع رو ردیف کنیم که میتونی بیایی کمپانی اما اگه بیشتر از یه هفته طول کشید....باید صبر کنی
هوپی:من مشکلی ندارم
.........
شیش ماه گذشت اما هوپی....هنوز توبیخ بود
یعنی این قضیه بین آرمیا و مردم هیچ جوره جمع نمیشد؟؟؟؟
اعضا به خاطر یکی از عضوشون که پیششون نبود و نمی تونست کنسرت بذارن یا آهنگ جدید بدن خیلی عصبانی زودن برای همین اونا و آرمیا داشتن امضا جمع می کردن تا هوپی رو از گروه بندازنش بیرون
هوپی...همیشه به همه امیدواری میداد اما الان خودش تو این موقعیت نیاز به یکی داشت بهش امید بده
خودم که افسرده بودم و نمی دونستم باید چیکار کنم دیگه براش
جلوی پسرا و پی دی نیم وایسادم و سعی کردم بهشون بگم این قضیه چیزی نیست اما اونا گوش نمی کردن
سعی کردم پسرارو از جمع امضا صرف نظر کنم اما اونا هیچ جوره بیخیال نمیشدن
چیزی که بیشتر اعصابمو خورد می کرد اون ساسانگ فنه بود که راست راست داشت برای خودش راه می رفت من و هوپی اینجا افسرده بودیم و بدبختی می کشیدیم
پس یه راه وجود داشت....باید اون ساسانگ فنه رو دستگیر می کردم اینجوری مطمئنم مردم و آرمیا هم بیخیال قضیه ی هوپی میشدن دیگه اونم توبیخ نبود و پسرا هم امضا جمع نمی کردن
نامی:خوشحالیم تونستین فرار کنین
-به نظرتون حالش خوب میشه؟
جیمین:نگران نباش زنداداش اون جیهوپه مطمئن باش به خاطر ما و آرمیا هم که شده زود حالش خوب میشه
در باز شد و پی دی نیم داخل شد
کوک:آقای پی دی نیم!
×سلام پسرا....متاسفم اما باید بهتون بگم مردم فهمیدن که هوپی و همسرش دزدیده شدن و اینو باید بگم که.....
نامی:توبیخ میشه؟
×متاسفانه بله*سرشو میندازه پائین*
هوپی:یعنی چی آقای پی دی نیم؟ من به خاطر قضیه ی ازدواجمم اینجوری شده بودم خوشبختانه آرمیا همراهم بودن و در عرض دو هفته جمع شد این قضیه ی دزدیدن من که چیزی نیست مطمئن باشین دو سه روزه همه یادشون میره
×امیدوارم که همین طور باشه تا یه هفته توبیخ هستی اگه تونستیم یه جوری اوضاع رو ردیف کنیم که میتونی بیایی کمپانی اما اگه بیشتر از یه هفته طول کشید....باید صبر کنی
هوپی:من مشکلی ندارم
.........
شیش ماه گذشت اما هوپی....هنوز توبیخ بود
یعنی این قضیه بین آرمیا و مردم هیچ جوره جمع نمیشد؟؟؟؟
اعضا به خاطر یکی از عضوشون که پیششون نبود و نمی تونست کنسرت بذارن یا آهنگ جدید بدن خیلی عصبانی زودن برای همین اونا و آرمیا داشتن امضا جمع می کردن تا هوپی رو از گروه بندازنش بیرون
هوپی...همیشه به همه امیدواری میداد اما الان خودش تو این موقعیت نیاز به یکی داشت بهش امید بده
خودم که افسرده بودم و نمی دونستم باید چیکار کنم دیگه براش
جلوی پسرا و پی دی نیم وایسادم و سعی کردم بهشون بگم این قضیه چیزی نیست اما اونا گوش نمی کردن
سعی کردم پسرارو از جمع امضا صرف نظر کنم اما اونا هیچ جوره بیخیال نمیشدن
چیزی که بیشتر اعصابمو خورد می کرد اون ساسانگ فنه بود که راست راست داشت برای خودش راه می رفت من و هوپی اینجا افسرده بودیم و بدبختی می کشیدیم
پس یه راه وجود داشت....باید اون ساسانگ فنه رو دستگیر می کردم اینجوری مطمئنم مردم و آرمیا هم بیخیال قضیه ی هوپی میشدن دیگه اونم توبیخ نبود و پسرا هم امضا جمع نمی کردن
۲۱.۵k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.