پارت ۱۶
پارت ۱۶
*رفتن تو حیاط*
اعضا:سلام
تهیونگ:سلام
ات:سلام
کوک:مادمازل خوجگل شدید؟
ات:ممنونم....یجی بیا اینجا
جیمین:این کیه؟..
ات:بچه منه
جیهوپ:اووووو....
ات:بلهههه
جین:ووییی خیلی کیوتهههه
یجی:و خوشگل
جین:نه نه خوشگل فقط منم
یجی:انقدر خودتو تو اینه نگاه کردی همه رو اون جوری میبینی
نامجون:حاضر جوابیش رو دوست دارم(خنده)
یجی:وایسا اسمت چیه؟
جین: جین....
یجی:خب جین خدایی این از تو خوشگل تره(بم سگ کوک رو میگه😂)
کوک:سگ من چشه مگه؟...
یجی:هوله
کوک:وا این سگهههه
یجی:پس چرا نگاه میکنه🤦♀
جیهوپ:نخند جیهوپ تو میتونی(تو ذهنش)
تهیونگ:بسه اصلا بیاید بریم تو
جین:من نمیام این خیلی پروعه
یجی:بهتر نیا
جین:😑اصلا از حرص تو میام
((ویو تهیونگ))
خب الان موقع خوبیه ات نمیتونه جلوعه بقیه بگه نه پس الان بهش گردنبند رو میدم رفتیم تو من رفتم اتاقم گردنبند رو بیارم .....گردنبند رو برداشتم اومدم برم پایین که دیدم خدمتکارم داره سطل اشغال ات رو جمع میکنه دیدم ی لباس برداشت
تهیونگ:اون چیه؟
٪:سلام ارباب.....این لباسه
تهیونگ:بدش ببینم
لباس رو نگاه کردم همون لباس بود که اون دختره تو بار پوشیده بود
تهیونگ:من اینو بر میدارم
٪:باشه ارباب
لباس پاره شده بود رفتم گذاشتم توی اتاقم گردنبند رو برداشتم رفتم پایین
شرط
۵ لایک
۶ کامنت
*رفتن تو حیاط*
اعضا:سلام
تهیونگ:سلام
ات:سلام
کوک:مادمازل خوجگل شدید؟
ات:ممنونم....یجی بیا اینجا
جیمین:این کیه؟..
ات:بچه منه
جیهوپ:اووووو....
ات:بلهههه
جین:ووییی خیلی کیوتهههه
یجی:و خوشگل
جین:نه نه خوشگل فقط منم
یجی:انقدر خودتو تو اینه نگاه کردی همه رو اون جوری میبینی
نامجون:حاضر جوابیش رو دوست دارم(خنده)
یجی:وایسا اسمت چیه؟
جین: جین....
یجی:خب جین خدایی این از تو خوشگل تره(بم سگ کوک رو میگه😂)
کوک:سگ من چشه مگه؟...
یجی:هوله
کوک:وا این سگهههه
یجی:پس چرا نگاه میکنه🤦♀
جیهوپ:نخند جیهوپ تو میتونی(تو ذهنش)
تهیونگ:بسه اصلا بیاید بریم تو
جین:من نمیام این خیلی پروعه
یجی:بهتر نیا
جین:😑اصلا از حرص تو میام
((ویو تهیونگ))
خب الان موقع خوبیه ات نمیتونه جلوعه بقیه بگه نه پس الان بهش گردنبند رو میدم رفتیم تو من رفتم اتاقم گردنبند رو بیارم .....گردنبند رو برداشتم اومدم برم پایین که دیدم خدمتکارم داره سطل اشغال ات رو جمع میکنه دیدم ی لباس برداشت
تهیونگ:اون چیه؟
٪:سلام ارباب.....این لباسه
تهیونگ:بدش ببینم
لباس رو نگاه کردم همون لباس بود که اون دختره تو بار پوشیده بود
تهیونگ:من اینو بر میدارم
٪:باشه ارباب
لباس پاره شده بود رفتم گذاشتم توی اتاقم گردنبند رو برداشتم رفتم پایین
شرط
۵ لایک
۶ کامنت
۳.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.