❌ اصکی ممنوع ❌
❌ اصکی ممنوع ❌
"Devastating retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part97
☆☆☆
پنج روز از روزی که هیونجین به عمارت اومده بود میگذشت.
تصمیم عجیب و ناگهانی آلفاجم برای گفتن مافیا بودنش به هیونجین و اوردنش تو باندش همه رو شوکه کرد!
و جواب سیترا به سوال های متعجبانه ما این بود: اون پسر با اینکه احمقه خیلی با عرضه است و من میتونم ازش یه مهره ی بدرد بخور بسازم، درضمن تهیونگ دیر یا زود اونو میکشه... بهتره که پیش خودم باشه!
ما دیگه حرفی نزدیم.
خب به هر حال اون آلفاجم بود و خیلی چیزا میدونست!
و اما هیونجین!
هیونجین درست مثل پسربچه ای که بهش اسباب بازی مورد علاقش رو دادن با ذوق و اشتیاق مافیا شدنش رو قبول کرد و درمقابل تمرین های سخت و کمر شکن سیترا خم به ابرو نیاورد!
تو این پنج روز اونقدر خودشو به سیترا چسپوند و شیرین زبونی کرد، که عاقبت موفق شد سیترا رو با جک ها و حرفای بی مزه اش بخندونه!
خنده سیترا چیز نادری بود که شاید هر یک ماه یه بار اتفاق می افتاد...
اما هیونجین تو مدت 5روز اندازه یک سال سیترا رو خندونده بود!
نه تنها سیترا، بلکه همه دخترا تحت تاثیر شیرین زبونیای اون پسرک شیرین قرار گرفته بودن!
نکته دیگه ای که درمورد هیونجین همه حتی سیترا رو هم متعجب کرد، رشد و حجیم شدن سریع عضلاتش بود...
به طوری که تو همین 5 روز، از اون پسر لاغر ریقو تبدیل شد به یه مرد عضله ای با قد بلند!
سیترا میگفت علتش اینه که اون تغذیه درستی نداشته و بدنش پروتئین کافی دریافت نکرده!
و حدسش کاملا درست بود!
چون هیونجین خانواده اش رو تو تصادف از دست داده بود و عمو و زن عموش ازش متنفر بودن و بهش رسیدگی نمیکردن!
هیونجین علارغم سن کمش واقعا جنتلمن بود!
و این جنتلمن بودن رو برای 50 دختری که تو عمارت بودن به کار میبرد حتی برای بادیگارد های خشن و بی اعصاب!
موقع ناهار صندلی ها رو برای همه بیرون میکشید، خرید میکرد، آشغال ها رو دم در میزاشت، لامپ های سوخته عمارت رو عوض میکرد، به رکس و مکس غذا میداد و درنهایت کار مورد علاقش ماساژ دادن دخترا بعد از تمرین خای رزمی سخت بود!
اخیرا حتی شونه های سیترا رو هم ماساژ میداد! سیترایی که نمیزاشت مردا نزدیکش بشن...
اما این پسر...یا بهتره بگم این مرد خیلی متفاوت بود... شاید چون از سن 19 سالگی داشت تحت تربیت سیترا قرار میگرفت!
... ادامه دارد....
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
"Devastating retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part97
☆☆☆
پنج روز از روزی که هیونجین به عمارت اومده بود میگذشت.
تصمیم عجیب و ناگهانی آلفاجم برای گفتن مافیا بودنش به هیونجین و اوردنش تو باندش همه رو شوکه کرد!
و جواب سیترا به سوال های متعجبانه ما این بود: اون پسر با اینکه احمقه خیلی با عرضه است و من میتونم ازش یه مهره ی بدرد بخور بسازم، درضمن تهیونگ دیر یا زود اونو میکشه... بهتره که پیش خودم باشه!
ما دیگه حرفی نزدیم.
خب به هر حال اون آلفاجم بود و خیلی چیزا میدونست!
و اما هیونجین!
هیونجین درست مثل پسربچه ای که بهش اسباب بازی مورد علاقش رو دادن با ذوق و اشتیاق مافیا شدنش رو قبول کرد و درمقابل تمرین های سخت و کمر شکن سیترا خم به ابرو نیاورد!
تو این پنج روز اونقدر خودشو به سیترا چسپوند و شیرین زبونی کرد، که عاقبت موفق شد سیترا رو با جک ها و حرفای بی مزه اش بخندونه!
خنده سیترا چیز نادری بود که شاید هر یک ماه یه بار اتفاق می افتاد...
اما هیونجین تو مدت 5روز اندازه یک سال سیترا رو خندونده بود!
نه تنها سیترا، بلکه همه دخترا تحت تاثیر شیرین زبونیای اون پسرک شیرین قرار گرفته بودن!
نکته دیگه ای که درمورد هیونجین همه حتی سیترا رو هم متعجب کرد، رشد و حجیم شدن سریع عضلاتش بود...
به طوری که تو همین 5 روز، از اون پسر لاغر ریقو تبدیل شد به یه مرد عضله ای با قد بلند!
سیترا میگفت علتش اینه که اون تغذیه درستی نداشته و بدنش پروتئین کافی دریافت نکرده!
و حدسش کاملا درست بود!
چون هیونجین خانواده اش رو تو تصادف از دست داده بود و عمو و زن عموش ازش متنفر بودن و بهش رسیدگی نمیکردن!
هیونجین علارغم سن کمش واقعا جنتلمن بود!
و این جنتلمن بودن رو برای 50 دختری که تو عمارت بودن به کار میبرد حتی برای بادیگارد های خشن و بی اعصاب!
موقع ناهار صندلی ها رو برای همه بیرون میکشید، خرید میکرد، آشغال ها رو دم در میزاشت، لامپ های سوخته عمارت رو عوض میکرد، به رکس و مکس غذا میداد و درنهایت کار مورد علاقش ماساژ دادن دخترا بعد از تمرین خای رزمی سخت بود!
اخیرا حتی شونه های سیترا رو هم ماساژ میداد! سیترایی که نمیزاشت مردا نزدیکش بشن...
اما این پسر...یا بهتره بگم این مرد خیلی متفاوت بود... شاید چون از سن 19 سالگی داشت تحت تربیت سیترا قرار میگرفت!
... ادامه دارد....
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
۲.۲k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.