پارت بیست و پنج
پارت بیست و پنج
دیگه داشت اشکم در میومد نمیدونستم چیکار کنم رفتم تو حیاط افتادم روی دوزانو هان و شروع کردم بلند بلند گریه کردن دیدم از پشت بوته ها یه صدای میاد اشکام رو پاک کردم و رفتم پشت بوته ها رو نگاه کردم ات بود داشت باغبونی میکرد
تهیونگ با دیدن ات که سالمه و دزدیده نشده بود خوشحال شد
اسمش رو بلند صدا زد
تهیونگ. ات (عربده و خوشحال😂)
ات از عربده بلند تهیونگ ترسید و شدت تر بیلچه کنارش رو سمتش پرت کرد
ات. یا خدا چیشده(ترسیده )
تا چشمش به تهیونگ میوفته
تهیونگ. چرا بیلچه رو سمتم پرت کردی
ات. چرا داد میزنی وایسا ببینم تو گریه کردی
تهیونگ .نه
ات. معلومه
تهیونگ. آره گریه کردم فکر کردم مین دزدیدت
ات. مین کیه
تهیونگ. دشمنم که دیروز بهت گفتم
ات. آها اوکی
تهیونگ . بیا بریم تو
ات. نمیخوام دارم گلا رو درست میکنم
تهیونگ. به خدمتکارا میگم درست کنن بیا تو
ات. نمیخوام
تهیونگ . گفتم بیا تو(اعصبی)
ات. اومدم چرا اعصبی میشی
تهیونگ. بریم تو ببخشید
ات. اوهوم(ناراحت)
تهیونگ . قشنگم ناراحت نباش بیا بریم صبحونه بخوریم بعد بریم بیرون
ات. واقعا
تهیونگ. اوهوم
ات.بریم
تهیونگ. خنده . بریم
پرش به بیرون
ات. تهیونگ کجا بریم
تهیونگ. بریم یه فروشگاه لباس بخریم
ات.اوهوم
رسیدن به یه فروشگاه
تهیونگ. قشنگم پیاده شو
ات. رسیدیم
تهیونگ .آره
رفتن تو فروشگاه
تهیونگ ویو
میخوام از ات خواستگاری کنم امروز ببرمش براش کلی خرید کنم شب ازش خواستگاری کنم خب اول ببرمش جواهر فروشی و واسش یه ست گردنبند قشنگم بخرم
تهیونگ. ات بریم اون جواهر فروشی
ات. بریم
رفتن تو مغازه جواهر فروشی
تهیونگ و ات . سلام
فروشنده . سلام خیلی خوش اومدید
تهیونگ .ممنونم(بچه ها انگلیسی حرف میزنن و ات زیاد خوب انگلیسی بلد نیست)
فروشنده. میتونم کمکتون کنم
تهیونگ. گرون ترین سرویس جواهرتون رو بیارید
فروشنده .بله چند لحظه صبر کنید
چند مین بعد
تهیونگ ویو
بعد از چند دقیقه بعد فروشنده سرویس ر. آورد ات مثل اینکه خیلی خوشش اومده بود ت. چشماش برق زدن بعد از یک ساعت ور ور کردن فروشنده خریدمش و از مغازه بیرون اومدیم
تهیونگ...............
۴۸۵ تایی بشیم
ممنونم بابت حمایتاتون
دیگه داشت اشکم در میومد نمیدونستم چیکار کنم رفتم تو حیاط افتادم روی دوزانو هان و شروع کردم بلند بلند گریه کردن دیدم از پشت بوته ها یه صدای میاد اشکام رو پاک کردم و رفتم پشت بوته ها رو نگاه کردم ات بود داشت باغبونی میکرد
تهیونگ با دیدن ات که سالمه و دزدیده نشده بود خوشحال شد
اسمش رو بلند صدا زد
تهیونگ. ات (عربده و خوشحال😂)
ات از عربده بلند تهیونگ ترسید و شدت تر بیلچه کنارش رو سمتش پرت کرد
ات. یا خدا چیشده(ترسیده )
تا چشمش به تهیونگ میوفته
تهیونگ. چرا بیلچه رو سمتم پرت کردی
ات. چرا داد میزنی وایسا ببینم تو گریه کردی
تهیونگ .نه
ات. معلومه
تهیونگ. آره گریه کردم فکر کردم مین دزدیدت
ات. مین کیه
تهیونگ. دشمنم که دیروز بهت گفتم
ات. آها اوکی
تهیونگ . بیا بریم تو
ات. نمیخوام دارم گلا رو درست میکنم
تهیونگ. به خدمتکارا میگم درست کنن بیا تو
ات. نمیخوام
تهیونگ . گفتم بیا تو(اعصبی)
ات. اومدم چرا اعصبی میشی
تهیونگ. بریم تو ببخشید
ات. اوهوم(ناراحت)
تهیونگ . قشنگم ناراحت نباش بیا بریم صبحونه بخوریم بعد بریم بیرون
ات. واقعا
تهیونگ. اوهوم
ات.بریم
تهیونگ. خنده . بریم
پرش به بیرون
ات. تهیونگ کجا بریم
تهیونگ. بریم یه فروشگاه لباس بخریم
ات.اوهوم
رسیدن به یه فروشگاه
تهیونگ. قشنگم پیاده شو
ات. رسیدیم
تهیونگ .آره
رفتن تو فروشگاه
تهیونگ ویو
میخوام از ات خواستگاری کنم امروز ببرمش براش کلی خرید کنم شب ازش خواستگاری کنم خب اول ببرمش جواهر فروشی و واسش یه ست گردنبند قشنگم بخرم
تهیونگ. ات بریم اون جواهر فروشی
ات. بریم
رفتن تو مغازه جواهر فروشی
تهیونگ و ات . سلام
فروشنده . سلام خیلی خوش اومدید
تهیونگ .ممنونم(بچه ها انگلیسی حرف میزنن و ات زیاد خوب انگلیسی بلد نیست)
فروشنده. میتونم کمکتون کنم
تهیونگ. گرون ترین سرویس جواهرتون رو بیارید
فروشنده .بله چند لحظه صبر کنید
چند مین بعد
تهیونگ ویو
بعد از چند دقیقه بعد فروشنده سرویس ر. آورد ات مثل اینکه خیلی خوشش اومده بود ت. چشماش برق زدن بعد از یک ساعت ور ور کردن فروشنده خریدمش و از مغازه بیرون اومدیم
تهیونگ...............
۴۸۵ تایی بشیم
ممنونم بابت حمایتاتون
۲۷.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.