پارت ۵۳ زندگی جونگمه
پارت ۵۳ زندگی جونگمه
جونگمه بعد گفتن اون حرف پاشد رفت
شب شده بود و جونگمه داشت میرفت خونه
اومد بیرون دید کوک اونور در وایستاده
کوک دوید سمت جونگمه، جونگمه هم سرش رو کرد اونور و راه رفت کوک هی میگفت:امروز چطور بود؟حالت خوبه؟امروز خوشگل تر شدی:)
جونگمه:بس کن .دیگه ام اینجا نیا😠؛و گذاشت رفت
کوک:😫چجوری میتونه اینطوری کنه آخه😩
فرداش جونگمه وقتی داشت میرفت سرکار کوک دمدرشون وایستاده بود و وقتی جونگمه اومد بیرون دوباره کوک رو دید یه 😮💨نفس عمیق کشید و رفت کوک همینجوری دنبالش افتاده بود ولی جونگمه بهش اهمیتی نمیداد
کوک گذاشت رفت؛شب شد
جونگمه تو رستوران نشسته بود که یهو تهیونگ اومدتو نفس نفس میزد،گفت:امروز کوک اینجا نیومده؟
جونگمه پاشد تعجب کرد و گفت: نه چطور؟
تهیونگ:بعدا برات توضیح میدم، جونگمه از مچ دست تهیونگ گرفت گفت:الان میخوام توضیح بدی!
تهیونگ:کوک قیبش زده
جونگمه اجازه گرفت رفت با تهیونگ دنبال کوک گشتن
جونگمه به منیجر کوک زنگ زد
منیجر کوک استعفا داده بود و به خاطر همین کلا خبر نداشت چیشده
جونگمه رفت خونه کوک ولی خونه هم نبود تهیونگ رفت از پسرای گروه(BTS)تک تک پرسید ولی هیچکس نمیدونست چخبره
جونگمه رفت خونه خودشم دید ولی نبود
تهیونگ رفت پارک هارو دید و جونگمه هم رفت کل خیابون های شهر رو نگاه کرد ولی کسی نبود
داشت صبح و هوا روشن میشد
جونگمه با اینکه هنوز کوک رو نبخشیده بود خیلی نگرانش بود
تهیونگ به جونگمه گفت دوباره بره خ از پسرا بپرسه ببینه خبری نیست
بقیه پسرای گروه هم دنبال کوک بودن ولی هیچکس نتونست کوک رو پیدا کنه
تهیونگ از جونگمه پرسید:تا حالا جایی خواستی خودکشی کنی و کوک دیده باشه
جونگمه یهو گفت:سخره!
تهیونگ:چی؟
جونگمه ماشین رو یه راست روند سمت سخره ای که وقتی گفتن کوک مرده جونگمه رفت اونجا
رفتن دیدن کوک لبه ی همونجا نشسته
جونگمه:وای دیونه شدم😫
کوک پاشد گفت:عه اومدی،منتظر موندم بیای این لحظه رو ببینی؛و کوک پرید تو آب
جونگمه بعد گفتن اون حرف پاشد رفت
شب شده بود و جونگمه داشت میرفت خونه
اومد بیرون دید کوک اونور در وایستاده
کوک دوید سمت جونگمه، جونگمه هم سرش رو کرد اونور و راه رفت کوک هی میگفت:امروز چطور بود؟حالت خوبه؟امروز خوشگل تر شدی:)
جونگمه:بس کن .دیگه ام اینجا نیا😠؛و گذاشت رفت
کوک:😫چجوری میتونه اینطوری کنه آخه😩
فرداش جونگمه وقتی داشت میرفت سرکار کوک دمدرشون وایستاده بود و وقتی جونگمه اومد بیرون دوباره کوک رو دید یه 😮💨نفس عمیق کشید و رفت کوک همینجوری دنبالش افتاده بود ولی جونگمه بهش اهمیتی نمیداد
کوک گذاشت رفت؛شب شد
جونگمه تو رستوران نشسته بود که یهو تهیونگ اومدتو نفس نفس میزد،گفت:امروز کوک اینجا نیومده؟
جونگمه پاشد تعجب کرد و گفت: نه چطور؟
تهیونگ:بعدا برات توضیح میدم، جونگمه از مچ دست تهیونگ گرفت گفت:الان میخوام توضیح بدی!
تهیونگ:کوک قیبش زده
جونگمه اجازه گرفت رفت با تهیونگ دنبال کوک گشتن
جونگمه به منیجر کوک زنگ زد
منیجر کوک استعفا داده بود و به خاطر همین کلا خبر نداشت چیشده
جونگمه رفت خونه کوک ولی خونه هم نبود تهیونگ رفت از پسرای گروه(BTS)تک تک پرسید ولی هیچکس نمیدونست چخبره
جونگمه رفت خونه خودشم دید ولی نبود
تهیونگ رفت پارک هارو دید و جونگمه هم رفت کل خیابون های شهر رو نگاه کرد ولی کسی نبود
داشت صبح و هوا روشن میشد
جونگمه با اینکه هنوز کوک رو نبخشیده بود خیلی نگرانش بود
تهیونگ به جونگمه گفت دوباره بره خ از پسرا بپرسه ببینه خبری نیست
بقیه پسرای گروه هم دنبال کوک بودن ولی هیچکس نتونست کوک رو پیدا کنه
تهیونگ از جونگمه پرسید:تا حالا جایی خواستی خودکشی کنی و کوک دیده باشه
جونگمه یهو گفت:سخره!
تهیونگ:چی؟
جونگمه ماشین رو یه راست روند سمت سخره ای که وقتی گفتن کوک مرده جونگمه رفت اونجا
رفتن دیدن کوک لبه ی همونجا نشسته
جونگمه:وای دیونه شدم😫
کوک پاشد گفت:عه اومدی،منتظر موندم بیای این لحظه رو ببینی؛و کوک پرید تو آب
۲۳.۰k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.