.

‌ ‌.‌
که یهو رفتم سمتشو گفتم سلام اوپا کرواتشو گرفتمو لبامو گذاشتم رو لباش و محکم مک زدم
ات ویو رفتم بالای پشت بوم باچیزی کخ دیدم اشکی از چشام ریخت بیرون یه جیغ زدم
لونا ویو
لونا:کوککک او انا نیست که داره تهیونگو‌
میبوسهههه
کوک؛امکان نداره
لونا:ات داغون میشهههه هردوتامون باهم دویدیم بریم پایین به ات برسیم می دونستم الان یه بلایی سر خودش میاره.
ات ویو
مغزم هنگ مرده بود داغون شدم ک انا لبای تهیونگو ول کرد و تهیونگ دوید سمتم
تهیونگ:ات باور کن
ات:خفشوووووو(داد)
ات:خفشو فقط خفشو حق حق با بابام ثحبت میکنم فقط سیغه کنه ازدواجم نه فقط یماه تا ازدواج نزدیک من نمیشییییییییی(داد
سریع دویدم پایین سویچمو برداشتم و ماشینو روشن کردم گاز دادم سرعتم خیلی بالا بود
تهیونگ ویو
ته:انااااااا میکشمت هرزهههههههه
انا:کار من تموم شده بابای
لونا:ات کوووو
ته:رفتتت
لونا:تهیونگ اون اختلال ناراحتی داره یه بلایی سره خودش میاره سریعععع باششش یریع رفتیم پایین ماشینمو روشن کردم هرجا رفتیم ات نبود خونه،متب،دریا،بار
لونا؛اون رفته بالای دره ی شهرررر مطمئنم
ته:سریع گاز دادم رسیدیم
ات ویو
مست کرده بودم زیاد لب دره نشسته بودم که صدای ماشین اومد برگشتم دیدم تهیونگ و کو و لونا اینان پاشدم رفتم عقب تر رو نوک واسادم
ات:عاعا تهیونگا توهم بیا من خودمو میندازم اینجا زیاد ارتفاع نداره ها
ته:اتتتت بس کن بیا اینجا منو ولم نکن
ات:تو برو حق با انا جونت
لونا:ات مستییییی
ات:معلوم نیست؟
ات:تهیونگا ا....ا...لان میوفتمچشمام داشت سیاهی می رفت که یکی کمرمو گرفت
تهیونگ ویو
سری دویدم سمتش و حالت براگ بغلش کردم بیخال بود
ات:تهیونگا دوست دارم ولم نکن (بیحال)
ته:منم دوست دارم سریع گذاشتمش عقب ماشینو حرکت کردم به سمت خونه