رمان رویای من
رمان رویای من
پارت ۴
دیانا، پاهام و شل کردم که دارم میوفتم ولی دستش باعت شد نتونم بیوفتم
ارسلان، ببخشید شما ماشین دارید یا پیاده میرید
دیانا، نه ماشین دارم
ارسلان، باهاتون تا ماشین میام
دیانا، تا ماشین منو برد قبل از اینکه در ماشین و باز کنم گفت
ارسلان، شما حالتون خوب نیست میخواید من ماشین شمارو تا خونتون بیارم البته اگه مطمئنید خودتون میتونید رانندگی کنید
دیانا، گفتم اگه میشه شما ماشین و برونید
ارسلان، نشستم تو ماشین سویچ و ازش
گرفتم ماشین و روشن کردم حرکت کردیم
پارت ۴
دیانا، پاهام و شل کردم که دارم میوفتم ولی دستش باعت شد نتونم بیوفتم
ارسلان، ببخشید شما ماشین دارید یا پیاده میرید
دیانا، نه ماشین دارم
ارسلان، باهاتون تا ماشین میام
دیانا، تا ماشین منو برد قبل از اینکه در ماشین و باز کنم گفت
ارسلان، شما حالتون خوب نیست میخواید من ماشین شمارو تا خونتون بیارم البته اگه مطمئنید خودتون میتونید رانندگی کنید
دیانا، گفتم اگه میشه شما ماشین و برونید
ارسلان، نشستم تو ماشین سویچ و ازش
گرفتم ماشین و روشن کردم حرکت کردیم
۴.۸k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.