part

part⁷

Boyfriend


کوک : گریه کردن

تهیونگ : خخخخ

کوک : ...((تعجب))

تهیونگ : کوک

کوک : ...

تهیونگ : فکر کنم آلان برات سواله که چرا نکشتمت....ولی نگران نباش...تو ذره ...ذره
شکنجه.میشی..تا موقعی که بمیری...


کوک : ((بیشتر شدن گریه و فاصله گرفتن از تهیونگ))


تهیونگ : از این به بعد قراره زجر بکشی

کوک : هققق

تهیونگ : لباستو بپوش بیا پایین

صدای بسته شدن در حموم...


ویو راوی

کوک بعد از چند مین خودشو بزور بلند کرد و
لباس پوشید با ترس دستگیره رو کشید
و از پله های عمارت کیم پایین رفت
تهیونگ تو مبل تک نفره نشسته بود
تهیونگ به کوک اشاره داد که بشینه
کوک با تردید نشست



تهیونگ : از الان به بعد تو توی این عمارت زندگی میکنی و برای زندگی کردم اینجا یه سری قوانین فقط مخصوص تو داره

¹تو حق بیرون رفتن نداری
²حق صحبت با هیشکی رو نداری
³سر ساعت بدون هیچ تخیری سر میز حاظر میشی
⁴بعد از ساعت ¹² شب شکنجه هات تا طلوع آفتاب هست یعنی تو روز موقع استراحت تو هستش و کاری نکن که من اعصبانی شم
چون کنترلم دست خودم نیست
⁵از به بعد خدمت کارم هم هستی یعنی هر چی من خواستم رو میاری
مفهوم شد



کوک : ب..له

تهیونگ : یادم رفت اینم بگم و تو منو ارباب صدا میکنی فهمیدی

کوک : اهوم

تهیونگ : نشنیدم چی گفتی

کوک : بله ار..باب

تهیونگ : خوبه حالا هم برو بخواب


ادامه دارد...


پارت های بعدی خیلی جالب و خشن هست💀
دیدگاه ها (۱۸)

part⁸Boyfriend ویو کوک بعد از گفتن قوانین سریع...هبه سمت اتا...

part⁹Boyfriend ویو کوک به سمتش رفتم تردید کردم واسه نشستن د...

part⁶Boyfriend فلش بک ویو کوک مثل همیشه منتظره تهیونگ بودم ا...

part²²teahkookویو تهیونگ با حس فشار توی پایین تنم از خواب بی...

سناریووقتی یهو میری پیشش و محکم بغلش میکنی و گریه میکنی ❤️‍🩹...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

گل وحشی منپارت ۳ ویو اتتوی خواب بودم که یهو ارباب بیدارم کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط