رقاصانـ چشمـ طوسیـ🌪
رقاصانـ چشمـ طوسیـ🌪
پارت 17
یه بادیگارد گفتم سگارو ول کنه تو زیر زمین یونگی داشت میوفتاد که گرفتمش بغلم و گذاشتمش رو تخت اجوما سریع اومد بالا و
اجوما: صدای داد کی بود؟ لیا کجاست؟
*لیا همون هر...زه که فرستادیش اینحا تا سوپ رو بده به یونگی؟
اجوما: ا..... اره
*مگه من نگفتم خودتون بیارید واسششش؟
~هی جیمین سرش داد نزن
یکم خودمو کنترل کردم
*ببخشید سرت داد زدم اجوما
اجوما: نه نه مشکلی نیست پسرم فقط مگه چی شده؟
*میخواست یونگیو ببوسه و یونگی حال نداشته از خودش دفاع کنه
اجوما: اون هر....زه همش دور و اطراف یونگی میپره یه بار خودم ادبش میکنم فقط کجاست؟
* بغل سگا
اجوما: چ.... چی؟
*زیر زمین پیش سگاست
*جیا اگه زیاد بهم بچسپی تو رو هم مول همون هر...زه میندازم بغل سگا فهمیدی؟
جیا: ب......باشه
*برین بیرون خودم سوپ رو میدم بهش
اجوما جیا: چشم
*هی خوبی؟ جاییت درد نمیکنه؟
~نه
یوپ رو از سینی برداشتم و یه قاشق فوت کردم و گذاتم داخل دهنش
*داغه؟
~نه( با دهن پر و کیوت)
*پیشی کوچولوو
لعد از اینکه غذا رو خورد لپاشو گرفتم و کشیدم
~نکننن
*میکنم (زبونشو در اورد)
~صورت منههه
*صورت دوست پسر خودمهههه
گوشی یونگی که کنار تختش لود زنگ خورد ولش کردم که دیدم سیو کرده
(خرس عسلیِ ایکوری پکوریم)
*این کیهههه؟
~ کی ببینم؟
*خیانت موکونییییی؟
~بابا این تهیونگه
از دستم گرفت و جواب داد
*بر خر مگس مرکه لعنت هااا چیه بنال
✓چرا پاچه میگیرییییی سگ خوررر
~بنال تا از پشت گوشی نزدم دهنتو سرویس کنما
✓بادیگارد جدبدت نمیزاره بیام تووووو
~مینهو بزار بیاد داخل این تخم سگو
مینهو: اوکیه لاشخور
✓* لاشخورررر؟
~دوستمه
✓ اومدم یه دوستی نشونت بدم اون سرش نا پیدا
و قطع کرد
یونگی دستمو گرفت و انداخت رو تخت
~ بیبی بوی من چطوره؟ تارگیا خیلی ددی شده
تکه خنده ای کردم که نگاهشو داد به لبام
~ دلم برا این توت فرنگیا تنگ شده بود
لباشو گذاشت رو لبام و مک زد منم از خدا خواسته همکاری میکردم
که در با لگد باز شد
و تهبونگ و جونگکوک اومدن داخل
میخواستم یونگیو هل بدم ولی زور من کجا و زور اون کجا
چند بار مک زد و بعد پاشد
☆جوجه جونممممم
*بانی کوچولووووو
همو بغل کردیم و کلی قربون صدقه هم رفتیم
☆گاو من امروز اجرا داریم
*کیی؟
☆ لاشخوررررررر همین سه ساعت بعددددد گمشو برو تمرین کنننننن بنگ شی هیوک دهنمو سرویس کرد مادر......
افتاد دنبالم مثل تام و جری داشتیم میدوییدیم از اتاق زدم بیرون و دوییدم داشتم میدوییدم که اجوما داد زد
اجوما: پله هارو تازه شستیم مواظب باششش پسرمممم حواسم به حرف اجوما پرت شد و پام لیس خورد
همین که خواستم خودمو کنترل کنم و از یه حایی بگیرم پلم جا خالی افتاد و نزدیک 20 تا پله رو باهم گل خوردم
(ادامه در کامنت)
پارت 17
یه بادیگارد گفتم سگارو ول کنه تو زیر زمین یونگی داشت میوفتاد که گرفتمش بغلم و گذاشتمش رو تخت اجوما سریع اومد بالا و
اجوما: صدای داد کی بود؟ لیا کجاست؟
*لیا همون هر...زه که فرستادیش اینحا تا سوپ رو بده به یونگی؟
اجوما: ا..... اره
*مگه من نگفتم خودتون بیارید واسششش؟
~هی جیمین سرش داد نزن
یکم خودمو کنترل کردم
*ببخشید سرت داد زدم اجوما
اجوما: نه نه مشکلی نیست پسرم فقط مگه چی شده؟
*میخواست یونگیو ببوسه و یونگی حال نداشته از خودش دفاع کنه
اجوما: اون هر....زه همش دور و اطراف یونگی میپره یه بار خودم ادبش میکنم فقط کجاست؟
* بغل سگا
اجوما: چ.... چی؟
*زیر زمین پیش سگاست
*جیا اگه زیاد بهم بچسپی تو رو هم مول همون هر...زه میندازم بغل سگا فهمیدی؟
جیا: ب......باشه
*برین بیرون خودم سوپ رو میدم بهش
اجوما جیا: چشم
*هی خوبی؟ جاییت درد نمیکنه؟
~نه
یوپ رو از سینی برداشتم و یه قاشق فوت کردم و گذاتم داخل دهنش
*داغه؟
~نه( با دهن پر و کیوت)
*پیشی کوچولوو
لعد از اینکه غذا رو خورد لپاشو گرفتم و کشیدم
~نکننن
*میکنم (زبونشو در اورد)
~صورت منههه
*صورت دوست پسر خودمهههه
گوشی یونگی که کنار تختش لود زنگ خورد ولش کردم که دیدم سیو کرده
(خرس عسلیِ ایکوری پکوریم)
*این کیهههه؟
~ کی ببینم؟
*خیانت موکونییییی؟
~بابا این تهیونگه
از دستم گرفت و جواب داد
*بر خر مگس مرکه لعنت هااا چیه بنال
✓چرا پاچه میگیرییییی سگ خوررر
~بنال تا از پشت گوشی نزدم دهنتو سرویس کنما
✓بادیگارد جدبدت نمیزاره بیام تووووو
~مینهو بزار بیاد داخل این تخم سگو
مینهو: اوکیه لاشخور
✓* لاشخورررر؟
~دوستمه
✓ اومدم یه دوستی نشونت بدم اون سرش نا پیدا
و قطع کرد
یونگی دستمو گرفت و انداخت رو تخت
~ بیبی بوی من چطوره؟ تارگیا خیلی ددی شده
تکه خنده ای کردم که نگاهشو داد به لبام
~ دلم برا این توت فرنگیا تنگ شده بود
لباشو گذاشت رو لبام و مک زد منم از خدا خواسته همکاری میکردم
که در با لگد باز شد
و تهبونگ و جونگکوک اومدن داخل
میخواستم یونگیو هل بدم ولی زور من کجا و زور اون کجا
چند بار مک زد و بعد پاشد
☆جوجه جونممممم
*بانی کوچولووووو
همو بغل کردیم و کلی قربون صدقه هم رفتیم
☆گاو من امروز اجرا داریم
*کیی؟
☆ لاشخوررررررر همین سه ساعت بعددددد گمشو برو تمرین کنننننن بنگ شی هیوک دهنمو سرویس کرد مادر......
افتاد دنبالم مثل تام و جری داشتیم میدوییدیم از اتاق زدم بیرون و دوییدم داشتم میدوییدم که اجوما داد زد
اجوما: پله هارو تازه شستیم مواظب باششش پسرمممم حواسم به حرف اجوما پرت شد و پام لیس خورد
همین که خواستم خودمو کنترل کنم و از یه حایی بگیرم پلم جا خالی افتاد و نزدیک 20 تا پله رو باهم گل خوردم
(ادامه در کامنت)
۱.۶k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.