part:10بدون اهمیت به بارونی که برای هر دو لذت بخش بود، چشم‌ ...

part:9پسر هم‌زمان با روشن کردن ماشین پرسید. یوری حتی فکر هم ...

part:8یک شب بعد از یک روز خسته کننده یوری به خونه برگشته بود...

part:7یوری چیز اضافه‌تری نگفت و به آبی که هنوز جوش نیومده بو...

part:6جیمین سعی می‌کرد با مطمئن‌ترین لحن ممکن سوالش رو بپرسه...

part:5سونگمین که یکی از مشاوران انجمن خدایان عناصر بود بعد ا...

part:4- اونوقت با چی میخوای منو ببری نکنه میخوای منو تا اتوب...

part:3- چی خدای آب؟ حتما فیلم‌های تخیلی زیاد نگاه می‌کنی پسر...

part:2دوباره پاهاش اون رو به سمت رودخونه کشونده بودند. دوبار...

قدم‌هاش رو تند‌تر بر می‌داشت تا زودتر خودش رو به محل کارش بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط