My Fucking life/part:3🍾
My Fucking life/part:3🍾
پرش زمانی به روز کنسرت...😭✌️
ات ویو:صبح پاشدم رفتم حموم یه دوش کوچولو گرفتم ولی خب از قبل بلیت گرفته بودم پس استرسی نداشتم راجب خریدش...ساعت حدودای ۵ لباس قشنگمو پوشیدم که روش عکس سفارشیمو زده بودن که بیتی۲۱ جونکوک درحال خوردن شیرموز بود...یه میکاپ خیلییی ساده انجام دادم طوری ساده بود که به جای کرم پودر ضدآفتاب رنگی زدم و فقط یه بالم رنگی صورتی زدم و موهامو باز گذاشتم چون نقطه ضعف یه نفر موهای بازه؛))))
پرش زمانی به چند ساعت بعد:
خیییلی دیرم شده بود پس فورا یه اسنپ گرفتم ولی از شانسم اسنپیه یه پیرمرد تریاکی بود که با سرعت نوووور کند میرفت...پس وسطای راه کرایه رو پرداخت کردم و به جاش دویدم سمت مترو ولی مترو خییییلی شلوغ بود و همه هم آرمی بودن و آرمی بمب به دست به سمت کنسرت میرفتن خلاصه بوی عرق بعضیارو تحمل کردم تا برسیم و وقتی رسیدیم بلیتامون رو تحویل دادیم و وارد شدیم...من ردیف اول بودم باورم نمیشهههه...ولی خب هزینه ای که کردم زیادتر بود و حقم بود ولی خییییلی خوشحالم که از فاصله ای به این نزدیکی میتونم ببینمشون
کنسرت شروع شد و وسطای کنسرت دستمو سمت جین دراز کردم و جین یه گل دستم دید و گل رز که هدیه ی من به اون بود رو ازم گرفت و وقتی تیشرتم رو دید متوجه شدم که خنده اش گرفته و دیدم که جونگکوک رو صدا زد که تیشرتمو ببینه و جونگکوک هم فقط خندید
وقتی آهنگ تموم شد...
جونگکوک:خب آرمیاااا میخوام یه چیز باحال بهتون نشون بدم...
آرمیا:جیغ میزدن*
جونگکوک:(با دست به تیشرت من اشاره میکنه و منو رو استیج میاره) تیشرت این آرمی منو توصیف میکنه*باخنده
پرش زمانی به روز کنسرت...😭✌️
ات ویو:صبح پاشدم رفتم حموم یه دوش کوچولو گرفتم ولی خب از قبل بلیت گرفته بودم پس استرسی نداشتم راجب خریدش...ساعت حدودای ۵ لباس قشنگمو پوشیدم که روش عکس سفارشیمو زده بودن که بیتی۲۱ جونکوک درحال خوردن شیرموز بود...یه میکاپ خیلییی ساده انجام دادم طوری ساده بود که به جای کرم پودر ضدآفتاب رنگی زدم و فقط یه بالم رنگی صورتی زدم و موهامو باز گذاشتم چون نقطه ضعف یه نفر موهای بازه؛))))
پرش زمانی به چند ساعت بعد:
خیییلی دیرم شده بود پس فورا یه اسنپ گرفتم ولی از شانسم اسنپیه یه پیرمرد تریاکی بود که با سرعت نوووور کند میرفت...پس وسطای راه کرایه رو پرداخت کردم و به جاش دویدم سمت مترو ولی مترو خییییلی شلوغ بود و همه هم آرمی بودن و آرمی بمب به دست به سمت کنسرت میرفتن خلاصه بوی عرق بعضیارو تحمل کردم تا برسیم و وقتی رسیدیم بلیتامون رو تحویل دادیم و وارد شدیم...من ردیف اول بودم باورم نمیشهههه...ولی خب هزینه ای که کردم زیادتر بود و حقم بود ولی خییییلی خوشحالم که از فاصله ای به این نزدیکی میتونم ببینمشون
کنسرت شروع شد و وسطای کنسرت دستمو سمت جین دراز کردم و جین یه گل دستم دید و گل رز که هدیه ی من به اون بود رو ازم گرفت و وقتی تیشرتم رو دید متوجه شدم که خنده اش گرفته و دیدم که جونگکوک رو صدا زد که تیشرتمو ببینه و جونگکوک هم فقط خندید
وقتی آهنگ تموم شد...
جونگکوک:خب آرمیاااا میخوام یه چیز باحال بهتون نشون بدم...
آرمیا:جیغ میزدن*
جونگکوک:(با دست به تیشرت من اشاره میکنه و منو رو استیج میاره) تیشرت این آرمی منو توصیف میکنه*باخنده
۱.۸k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.