p78
رفتن تو همدیگه رو بغل کردن داشتن خرف میزدن
مون هی: مامانییییییی(گریه)
مینسو: یا خدا موهات چرا اینطوریه(عکسشو گذاشتم😂)
مون هی: لوکاس کردددددد(گریه)
ات: لوکاسسسس(داد)
لوکاس: جونم مامانی
ات: یا خدا لباست چیه چرا آب رنگ شده
لوکاس: از این خانم محترم بپرس
مون هی: خب چیزه ببخشید
یونجون: این پسره کیه؟ ات ازدواج کردی به جیمین خیانت کردی واقعا که نچ نچ
ات: زر نزن بچه منو جیمینه
مینجی: واتتت؟ مگه بچت نمرده بود
ات: همه چیو توضیح داد
یونجون: چطور دلت امد جیمینو تنها بزاری هرروز هر دختری واسش پیدا میکردم تا نگاش میکرد دختره فرار میکرد افسرده شده بود واقعا که
جیمین: حالا بخیال
یوجین: عمو جیمین
جیمین: جونم؟
یوجین: من آجی میخوام
جیمین: الان من چیکار کنم
یوجین: میتونی واسم یه آجی بیاری؟
جیمین: 😳
یوجین: چیه؟
جیمین: مردا نمیتونن فقط زنا میتونن
یوجین: پس خاله ات تو بیار
ات: من خیلی غلط میکنم
یوجین: چرا هیچکی واسم آجی نمیاره😭
یونگی: خب با مون هی بازی کن
یوجین: یه سوال
یونگی: ها
یوجین: آدم میتونه با آبجیش ازدواج کنه؟
یونگی: نه
یوجین: پس من با مون هی بازی نمیکنم
یونگی: تو میخوای با مون هی ازدواج کنی؟
یوجین: اره
یونگی: عجب...
اینا حرف زدن ساعت4صبح بودد رفتن خونشون
ات: لوکاس کو؟
جیمین: اتاقش
ات: برم ببینم چیکار میکنه
رفتم دیدم اتاقش نیست
ات: جیمینننننن
جیمین: چیشده
ات: لوکاس نیست
جیمین: یعنی چی که نیست
رفتن اتاق خـودشونو دیدن که
لوکاس عکس جیمینو ات رو بغل کرده خوابیده
جیمین: چقدر حس خوبیه که پدر بشی
ات: بیا بریم بخوابیم
جیمین: اینجا؟
ات: هوم
جیمین: نه
جیمین ات رو براید استایل بغل کرد برد اتاق
مهمون و بعد اهم اهم
دیگه خودتون فک کنید نمیشه اسمات نوشت گزارش میشه ولی فیک های بعدو مینویسیم
ویو صبح ات
از خواب پاشدم دیدم که جیمینه دارمیبوسمتم منم همراهی کردم جیمین و من کاملا لخت بودیم
بعد5مین
جیمین: دیشب خیلی بهم خوش گذشت تو چی
ات: خجالت
جیمین: چرا خجالت میکشی اخه عشقم
ات: گشنمه
جیمین: همیشه اولی صبحی گشنته
ات: اگه من دوباره باردار شدم بازم باهات سرد میشی؟
جیمین: ات من که از ذلت در آورده بودم چیشد باز
ات: نه من بخاطرش سرزنشت نمیکنم که میگم بازم باهام سرد میشی؟
جیمین: هیچ وقت باهات سرد نمیشم دیگه
ات: دوست دارم
جیمین: من بیشتر جیمین یه روی پیشونی ات گذاشت
ات:(لبخند)
جیمین: بلند شو عشقم بریم حموم
ات و جیمین رفتن حموم کردن امدن بیرون
جیمین موهای ات رو سشوار کشید ات هم موهای جیمینو
رفتن در اتاق رو زدن دیدن که لوکاس نیست
جیمین: لوکاس کوش؟؟(نگران)
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺💜
مون هی: مامانییییییی(گریه)
مینسو: یا خدا موهات چرا اینطوریه(عکسشو گذاشتم😂)
مون هی: لوکاس کردددددد(گریه)
ات: لوکاسسسس(داد)
لوکاس: جونم مامانی
ات: یا خدا لباست چیه چرا آب رنگ شده
لوکاس: از این خانم محترم بپرس
مون هی: خب چیزه ببخشید
یونجون: این پسره کیه؟ ات ازدواج کردی به جیمین خیانت کردی واقعا که نچ نچ
ات: زر نزن بچه منو جیمینه
مینجی: واتتت؟ مگه بچت نمرده بود
ات: همه چیو توضیح داد
یونجون: چطور دلت امد جیمینو تنها بزاری هرروز هر دختری واسش پیدا میکردم تا نگاش میکرد دختره فرار میکرد افسرده شده بود واقعا که
جیمین: حالا بخیال
یوجین: عمو جیمین
جیمین: جونم؟
یوجین: من آجی میخوام
جیمین: الان من چیکار کنم
یوجین: میتونی واسم یه آجی بیاری؟
جیمین: 😳
یوجین: چیه؟
جیمین: مردا نمیتونن فقط زنا میتونن
یوجین: پس خاله ات تو بیار
ات: من خیلی غلط میکنم
یوجین: چرا هیچکی واسم آجی نمیاره😭
یونگی: خب با مون هی بازی کن
یوجین: یه سوال
یونگی: ها
یوجین: آدم میتونه با آبجیش ازدواج کنه؟
یونگی: نه
یوجین: پس من با مون هی بازی نمیکنم
یونگی: تو میخوای با مون هی ازدواج کنی؟
یوجین: اره
یونگی: عجب...
اینا حرف زدن ساعت4صبح بودد رفتن خونشون
ات: لوکاس کو؟
جیمین: اتاقش
ات: برم ببینم چیکار میکنه
رفتم دیدم اتاقش نیست
ات: جیمینننننن
جیمین: چیشده
ات: لوکاس نیست
جیمین: یعنی چی که نیست
رفتن اتاق خـودشونو دیدن که
لوکاس عکس جیمینو ات رو بغل کرده خوابیده
جیمین: چقدر حس خوبیه که پدر بشی
ات: بیا بریم بخوابیم
جیمین: اینجا؟
ات: هوم
جیمین: نه
جیمین ات رو براید استایل بغل کرد برد اتاق
مهمون و بعد اهم اهم
دیگه خودتون فک کنید نمیشه اسمات نوشت گزارش میشه ولی فیک های بعدو مینویسیم
ویو صبح ات
از خواب پاشدم دیدم که جیمینه دارمیبوسمتم منم همراهی کردم جیمین و من کاملا لخت بودیم
بعد5مین
جیمین: دیشب خیلی بهم خوش گذشت تو چی
ات: خجالت
جیمین: چرا خجالت میکشی اخه عشقم
ات: گشنمه
جیمین: همیشه اولی صبحی گشنته
ات: اگه من دوباره باردار شدم بازم باهات سرد میشی؟
جیمین: ات من که از ذلت در آورده بودم چیشد باز
ات: نه من بخاطرش سرزنشت نمیکنم که میگم بازم باهام سرد میشی؟
جیمین: هیچ وقت باهات سرد نمیشم دیگه
ات: دوست دارم
جیمین: من بیشتر جیمین یه روی پیشونی ات گذاشت
ات:(لبخند)
جیمین: بلند شو عشقم بریم حموم
ات و جیمین رفتن حموم کردن امدن بیرون
جیمین موهای ات رو سشوار کشید ات هم موهای جیمینو
رفتن در اتاق رو زدن دیدن که لوکاس نیست
جیمین: لوکاس کوش؟؟(نگران)
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺💜
۱۲.۸k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.