فیک جداناپذیر ادامه پارت ۸۹
فیک جداناپذیر ادامه پارت ۸۹
استاید دوم لباس ات برای بیرون
از حرفم چونگ هی خندش گرفت
جنی: حالا بگو ببینیم تو چرا اینجایی؟
چونگ هی: جونگ کوک گفت یا من باهاتون میام یا اصلا نمیرین
جنی: خیلی خب بیا ولی اگه مزاحمتی برامون ایجاد کنی خودم به جونگ کوک میگم که اخراجت کنه و کلا از کار بی کارت کنه مجبور شی بری گدایی
از حرف جنی خندم گرفت بدبخت چونگ هی انگار یه سطل آب یخ ریخته بودن رو سرش همینجور دهنش باز مونده بود
انگار باورش نمیشد همچین چیزی رو از دهن خواهر کوک بشنوه
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم مرکز خرید
وای کلی بهمون خوش گذشت هر چی که دلمون می خواست خیلی راحت می خریدیم انگار پول بینهایت داشتیم
چونگ هی هم که انگار خرکشمون بود بدبخت عین یه نوکر برامون کار می کرد ما هم هی از این ور به اون ور می بردیمش
رفتم داخل یه سالن آرایشگاه چونگ هی هر کاری که کرد خانوم مسئول سالن زیباییه بهش اجازه ی ورود رو نمی داد بیچاره پست در موند حالا ما قرار بود ساعت ها اینجا بمونیم چون هم قرار بود ناخن بکاریم و پدیکور کنیمو و هزار تا کار کنیم جنی به من گفت که موهامو رنگ کنم و یه طرح خیلی خوشحال و جذاب نشونم داد منم که جوگیر شده بودم خیلی تخت تاثیر حرفای وسوسه برانگیز جنی قرار گرفته بودم همون کاری که بهم گفتو انجام داد یعنی هم گفتم موهامو رنگ کنن هم کوتاهشون کنن
خیلی ذوق داشتم دقیقاً دیگه شده بودم عین یه تیکه ماه چتری های جدیدی که زدم خیلی بلند بودن عین سیا (سیا یه خوانندی معروفه که عشق منه هم عاشق صداشم هم چتری های بلندش منم یه مدت چتری هام به بلندیه سیا بود تا قبل از اینکه مدرسه ها باز شه موهام دقیقاً کپیه سیا بود یه طرف مشکی یه طرف سفید و کوتاه و چتری های خیلی بلند منکه باهاشون راحت بودم وای چقدر دلم برای چتری هام تنگ شده عاشقشون بودم)
خب برگردیم سر داستان ات هم موهاشو دقیقاً عین سیا چتری زده و رنگ کرده و اصلأ هم حواسش به حرفای جونگ کوک نیست که بهش گفت حق نداره موهاشو کوتاه کنه مگه اینکه بخواد فلج شه حالا هم دیگه اختیارش دست کوکیه و دیشب هم که بهش پا نداده اینبار دیگه باید بهش جونشو بده دیگه امشب همه می تمومه جونگ کوک میکشتش دیگه ات عمرا بتونه از زیرش در بره و با خیال خوش فرار کنه☠️💀👻😈🌚
استاید دوم لباس ات برای بیرون
از حرفم چونگ هی خندش گرفت
جنی: حالا بگو ببینیم تو چرا اینجایی؟
چونگ هی: جونگ کوک گفت یا من باهاتون میام یا اصلا نمیرین
جنی: خیلی خب بیا ولی اگه مزاحمتی برامون ایجاد کنی خودم به جونگ کوک میگم که اخراجت کنه و کلا از کار بی کارت کنه مجبور شی بری گدایی
از حرف جنی خندم گرفت بدبخت چونگ هی انگار یه سطل آب یخ ریخته بودن رو سرش همینجور دهنش باز مونده بود
انگار باورش نمیشد همچین چیزی رو از دهن خواهر کوک بشنوه
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم مرکز خرید
وای کلی بهمون خوش گذشت هر چی که دلمون می خواست خیلی راحت می خریدیم انگار پول بینهایت داشتیم
چونگ هی هم که انگار خرکشمون بود بدبخت عین یه نوکر برامون کار می کرد ما هم هی از این ور به اون ور می بردیمش
رفتم داخل یه سالن آرایشگاه چونگ هی هر کاری که کرد خانوم مسئول سالن زیباییه بهش اجازه ی ورود رو نمی داد بیچاره پست در موند حالا ما قرار بود ساعت ها اینجا بمونیم چون هم قرار بود ناخن بکاریم و پدیکور کنیمو و هزار تا کار کنیم جنی به من گفت که موهامو رنگ کنم و یه طرح خیلی خوشحال و جذاب نشونم داد منم که جوگیر شده بودم خیلی تخت تاثیر حرفای وسوسه برانگیز جنی قرار گرفته بودم همون کاری که بهم گفتو انجام داد یعنی هم گفتم موهامو رنگ کنن هم کوتاهشون کنن
خیلی ذوق داشتم دقیقاً دیگه شده بودم عین یه تیکه ماه چتری های جدیدی که زدم خیلی بلند بودن عین سیا (سیا یه خوانندی معروفه که عشق منه هم عاشق صداشم هم چتری های بلندش منم یه مدت چتری هام به بلندیه سیا بود تا قبل از اینکه مدرسه ها باز شه موهام دقیقاً کپیه سیا بود یه طرف مشکی یه طرف سفید و کوتاه و چتری های خیلی بلند منکه باهاشون راحت بودم وای چقدر دلم برای چتری هام تنگ شده عاشقشون بودم)
خب برگردیم سر داستان ات هم موهاشو دقیقاً عین سیا چتری زده و رنگ کرده و اصلأ هم حواسش به حرفای جونگ کوک نیست که بهش گفت حق نداره موهاشو کوتاه کنه مگه اینکه بخواد فلج شه حالا هم دیگه اختیارش دست کوکیه و دیشب هم که بهش پا نداده اینبار دیگه باید بهش جونشو بده دیگه امشب همه می تمومه جونگ کوک میکشتش دیگه ات عمرا بتونه از زیرش در بره و با خیال خوش فرار کنه☠️💀👻😈🌚
۲۷.۳k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.