جیمین: نمیدونم چرا ولی دلم نمیخواست بزنمش ولی باید ادب می
جیمین: نمیدونم چرا ولی دلم نمیخواست بزنمش ولی باید ادب میشد هی جیغ و داد و گریه میکرد و بهش گفتم از این به بعد باید بهم بگه ارباب و حاضر جوابی نکنه و احترام قائل بشه به منو تهیونگ و اونم هی سرشو تکون میداد و میگفت بله و بلند شد و با تلو تلو خوردن اومد جلو و با بیجونی بهم گفت: چرا داری این کارارو میکنی مگه من چیکارت کردم خواهش میکنم بذار برم لطفا ک گفتم: اون حق رو از دست دادی و اجازه نداری از اینجا جم بخوری واگرنه میکشمت فهمیدی دختره ی خنگ ک در اتاقم باز شد و برگشتم جونگکوک بود و بهش گفتم برو بیرون الان میام
کوک: جیمین داری چیکار میکنی ولش کن
ک جیمین گفت: کوک برو بیرون
کوک: باشه ولی ولش کن
من رفتم
جیمین: کوک رفت و ا.ت بیجون افتاده بود زمین بدن ظریف و کوچیکش رو توآغوشم گرفتم و بردمش حموم و لباس های پاره اش رو آوردم و با بدن سفیدش روبه رو شدم ک کبودش کرده بودم ا.ت رو گذاشتم توی وان وقتی بدنش با آب برخورد کرد یه جیغ آرومی کشید از سر دردش نشستم رو صندلی و بدن ظریفش رو شستم و بردمش بیرون جاهای زخمش رو کرم زدم و لباساش رو پوشوندم و موهای بلندش رو که از روی باسنش بود رو حوله پیچیدم و گذاشتمش رو تخت و پتو رو کشیدم روش خیلی کیوت و مظلوم خوابیده بود یه حس عجیبی داشتم ناراحتی و خوشحالی یا چی نمیدونم وای خیلی دوست دارم ببینم وقتی میفهمه من بردمش حموم و لباس تنش نبود قیافش چطوری میشه
رفتم پایین یش آجوما و گفتم: آجوما بهش نگو ک من بردمش حموم و بدنش رو کرم زدم بگو تو این کارو کردی
آجوما: باشه پسرم نمیگم حالش خوبه؟
جیمین: آره نگران نباش خوبه
آجوما: باشه پسرم من میرم از مواظبت میکنم تو برو پیش ارباب کوک
جیمین: باشه الان میرم
کوک: اوه پسر کجا موندی دختر رو چیکار کردی
جیمین: به توچه چرا مشتاقی نگران نباش نکشتمش الانم تو اتاق
کوک: نگران نیستم میترسم قبل اینکه تهیونگ ببینتش بکشیش واسه همین راستی جیمین یادت باشه اون دختر ۱۷ سالشه و حتی هنوز به سن قانونی اش هم نرسیده و بدنش هم ظریف اینطوری رفتار کنی میکشیش البته تهیونگ هم دست کمی از تو نداره ها هیچ شکی ندارم اونم مثل تو رفتار میکنه باهاش
لایک کنید
پارت امروز ۳الی ۴تا میذارم چون امتحان دارم وقت نمیکنم دوستون دارم
کوک: جیمین داری چیکار میکنی ولش کن
ک جیمین گفت: کوک برو بیرون
کوک: باشه ولی ولش کن
من رفتم
جیمین: کوک رفت و ا.ت بیجون افتاده بود زمین بدن ظریف و کوچیکش رو توآغوشم گرفتم و بردمش حموم و لباس های پاره اش رو آوردم و با بدن سفیدش روبه رو شدم ک کبودش کرده بودم ا.ت رو گذاشتم توی وان وقتی بدنش با آب برخورد کرد یه جیغ آرومی کشید از سر دردش نشستم رو صندلی و بدن ظریفش رو شستم و بردمش بیرون جاهای زخمش رو کرم زدم و لباساش رو پوشوندم و موهای بلندش رو که از روی باسنش بود رو حوله پیچیدم و گذاشتمش رو تخت و پتو رو کشیدم روش خیلی کیوت و مظلوم خوابیده بود یه حس عجیبی داشتم ناراحتی و خوشحالی یا چی نمیدونم وای خیلی دوست دارم ببینم وقتی میفهمه من بردمش حموم و لباس تنش نبود قیافش چطوری میشه
رفتم پایین یش آجوما و گفتم: آجوما بهش نگو ک من بردمش حموم و بدنش رو کرم زدم بگو تو این کارو کردی
آجوما: باشه پسرم نمیگم حالش خوبه؟
جیمین: آره نگران نباش خوبه
آجوما: باشه پسرم من میرم از مواظبت میکنم تو برو پیش ارباب کوک
جیمین: باشه الان میرم
کوک: اوه پسر کجا موندی دختر رو چیکار کردی
جیمین: به توچه چرا مشتاقی نگران نباش نکشتمش الانم تو اتاق
کوک: نگران نیستم میترسم قبل اینکه تهیونگ ببینتش بکشیش واسه همین راستی جیمین یادت باشه اون دختر ۱۷ سالشه و حتی هنوز به سن قانونی اش هم نرسیده و بدنش هم ظریف اینطوری رفتار کنی میکشیش البته تهیونگ هم دست کمی از تو نداره ها هیچ شکی ندارم اونم مثل تو رفتار میکنه باهاش
لایک کنید
پارت امروز ۳الی ۴تا میذارم چون امتحان دارم وقت نمیکنم دوستون دارم
۳.۶k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.