داشتم غذامو میخوردم که یهو

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂

𝙥𝙖𝙧𝙩¹⁹


داشتم غذامو میخوردم که یهو

مین هو: به به خانم هرجایی چطوره؟

مین هو بود که کناره گوشم اینو گفت
و نیم نگاهی بهش انداختم و گفتم: بهت اخطار میدم که دس از گفتن این حرفای چرت و پرت برداری وگرنه سالم نمیمونی

مین هو: وایییی ترسیدم،
مثلا میخوای چیکار کنی

نگاهی به ظرف غذا انداختم و زیر لب گفتم: خودت خواستی

ظرف غذا که فلزی بود و زدم تو صورتش که افتاد رو زمین و از دماغش خون اومد

اروم اروم سمتش قدم برداشتم و همزمان گفتم: ¹³سال توی بهترین کلوپ تک تیر اندازی اسیا تمرین کردم زیر نظر بهترین مربی های تک تیر اندازی بودم کمربند مشکی کونگ فو و کاراته رو دارم 23تا مدال برای رشته کینک بوکس بعد، این همه سال تمرین و سختی ندیدم که احمق بی مغزی مثل تو بیاد بهم تهمت هر. زگی بزنه

یقشو گرفتم مشتی خوابوندم تو صورتش
ا/ت: این تازه اولشه

بهش فرصت نمیدادم بعد چندتا مشت و لگد و
فحش ولش کردم

ا/ت: مرتیکه قرم دنگ

نگاهم افتاد به سوهیون که اون پسره که همه جا با مین هو بود هم اشو لاش افتاده بود

رو زمین نگاهمو دادم به سوهیون خواستم چیزی بگم که

سوهیون: بهم حمله کرد منم زدم اش و لاشش کردم

شروع کردم به خندید....
...........................................................
هم اکنون دختر مرحوم بروسلی وارد میشود 😂🔪