شروع دوباره پارت ۱۱ فیک بی تی اس

شروع دوباره پارت ۱۱ #فیک_بی_تی_اس


آری ویو

الکی به اون زنه گفتم میرم بالا تو اتاقم خودم بازی کنم تا برم به مامانم زنگ بزنم بیاد دنبالم ... آخه مامانم قبلا شماره شو بهم گفته بود تا حفظ کنم منم حفظم بالا تو اتاقمم یه تلفن دارم ... رفتم تو اتاقم درو قفل کردم تا نتونه بیاد بعد رفتم پای تلفن و شماره مامانو گرفتم ... بعد از چند تا بوق جواب داد

+: بله؟
÷: مامانی؟(بغض)
+: آ.آری؟ ... دخترم چیشده؟
÷: مامانی بیا دنبالم
+: چرا دخترم بابات کجاس؟
÷: اون رفت ... کار داشت من با این زنه تنها موندم ... باهام بد رفتاری میکنه ... جلوی بابام باهم مهربونه ولی وقتی بابا نیس بهم فش میده ... بهم گفت رو مخ

+: چی؟ دخترم صبر کن دارم میام باشه؟ نترس ... به اون زنه هم نگو بهم زنگ زدی
÷: باشه

بعدش قط کرد

ا.ت ویو

بعد از اینکه تلفنو قط کردم سریع سوار ماشین شدم و به سمت خونه کوک حرکت کردم ... بلاخره رسیدم ... از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل ... آجوما درو باز کرد ... رفتم داخل سالن که دیدم یولیه چیه پاهاشو دراز کرده رو مبل و داره فیلم میبینه

+: دخترم کجاس(کمی داد)
×: تو از کجا پیدات شد؟
+: جوابمو بده
×: چه خبرته ... فک کردی کی هستی تو؟ ... بالاس من چمیدونم

+: در اصل تو فکر کردی کی هستی؟ دوروزه اومدی فکر میکنی کی هستی؟ نکنه فکر میکنی نامادری سیندرلایی چیزی هستی که با دخترم اینطوری رفتار میکنی(داد)

×: بسه دیگههه ... چیکار کردم مگه با دخترت وردار دخترتم گمشو
+: تو کی رو از کجا بیرون میکنی ها؟

دیدم آری بدو بدو از پله ها اومد پایین و پشتم قایم شد

+: دخترم خوبی؟
÷: اوهوم
×: دخترتم وردار گمشو بابا

که یهو کوک اومد داخل

_: یولی(عربده) چی میگی تو هاااان؟
×: ک.کوک ....


کیف کردین؟😂